کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    نقاب عارض گلجوش کرده‌ای ما را

    تو جلوه داری و روپوش‌کرده‌ای ما را

    ز خود تهی‌شدگان‌گر نه از تو لبریزند

    دگر برای چه آغوش‌کرده‌ای ما را

    خراب میکدهٔ عالم خیال توایم

    چه مشربی‌که قدح نوش‌کرده‌ای ما را

    نمود ذره طلسم حضور خورشید است

    که‌گفته است فراموش کرده‌ای ما را؟

    ز طبع قطره نمی جزمحیط نتوان‌یافت

    تو می‌تراوی اگر جوش‌کرده‌ای ما را

    به رنگ آتش یاقوت ما و خاموشی

    که حکم خون شو و مخروش‌کرده‌ای ما را

    اگر به ناله نیرزیم‌، رخصت آهی

    نه‌ایم شعله که خاموش‌کرده‌ای ما را

    چه بارکلفتی‌ای زندگی‌که همچو حباب

    تمام آبله بر دوش‌کرده‌ای ما را

    چوچشم چشمهٔ خورشید حیرتی داریم

    تو ای مژه ز چه خس‌پوش‌کرده‌ای ما را

    نوای پردهٔ خاکیم یک قلم بیدل

    کجاست عبرت اگرگوش‌کرده‌ای ما را

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha