کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    هست تا ترک تعلق کرده سامان مرا
    پرتو مه شمع کافوری شبستان مرا
    چشم آن دارم که گردد بحر رحمت موج زن
    در گداز آرد چو خجلت کوه عصیان مرا
    غنچه گردید از فشار پنجهٔ غم سینه ام
    تنگی دل در قفس دارد بیابان مرا
    گر به خاک افتادم از عجزم مباش ایمن که هست
    خندهٔ شیران لب زخم نمایان مرا
    از صفای سینه ام آئینه ساز جلوه شو
    مطلع صبح سعادت کن گریبان مرا
    جرأتم در معصیت افزون شد از امید عفو
    ابر رحمت سبز دارد کشت عصیان مرا
    خرمن عصیان رود جویا به سیلاب فنا
    پنجهٔ لطفش بیفشارد چو دامان مرا

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha