به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد

2180عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در تنم از خون نمی گذاشت فریاد
لخت دل می آرد از چشمم برون، داد از سرشک
نیست در ویرانهٔ دل آب و آبادانیی
دیده تا گردید در یاد تو آباد از سرشک
از وفور گریه گردیدم به بی صبری علم
آبروی دیده و دل رفت بر باد از سرشک
شورم امشب در زمین و آسمان افتاده است
داد از آه فلک پیما و بیداد از سرشک
دیدهٔ جویا ز فیض یاد رخساری به خاک
ریخت رنگ جلوهٔ حسن پریزاد از سرشک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...2شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 3شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...4شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 5شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 6شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 7شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 8شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 9شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 10شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 11شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 12شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 13شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 14شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 15شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...16شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...17شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...18شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 19شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 20شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...21شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 22شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 23شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...24شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 25شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 26شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...27شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...28شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 29شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 30شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 31شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...32شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...33شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...34شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...35شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 36شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 37شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...38شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...39شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...40شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 41شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...42شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...43شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 44شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...45شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...46شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 47شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...48شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...49شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 50شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 51شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 52شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 53شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...54شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...55شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 56شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 57شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...58شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...59شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 60شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 61شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...62شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...63شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...64شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...65شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 66شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 67شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 68شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...69شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 70شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 71شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 72شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 73شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 74شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 75شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 76شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 77شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...78شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...79شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...80شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 81شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...82شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 83شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...84شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 85شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...86شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...87شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...88شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...89شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 90شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 91شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 92شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 93شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...94شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 95شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...96شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...97شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...98شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 99شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...100شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 101شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 102شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...103شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...104شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 105شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 106شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 107شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 108شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 109شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...110شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 111شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...112شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...113شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...114شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 115شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 116شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...117شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 118شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 119شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 120شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...121شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...122شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 123شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 124شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 125شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 126شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...127شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...128شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 129شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 130شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 131شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...132شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 133شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...134شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...135شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 136شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 137شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 138شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...139شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 140شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...141شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 142شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...143شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...144شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...145شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 146شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 147شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 148شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...149شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...150شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!151شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 152شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 153شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...154شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 155شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 156شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 157شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 158شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...159شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 160شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 161شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 162شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...163شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 164شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 165شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...166شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 167شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...168شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 169شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...170شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 171شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 172شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 173شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 174شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...175شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 176شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 177شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 178شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 179شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 180شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 181شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 182شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 183شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...184شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 185شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...186شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 187شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 188شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 189شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 190شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 191شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...192شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...193شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 194شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 195شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...196شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...197شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...198شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 199شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 200شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 201شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...202شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...203شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...204شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 205شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 206شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 207شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 208شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 209شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...210شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 211شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...212شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...213شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...214شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...215شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...216شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...217شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...218شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...219شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 220شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 221شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...222شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 223شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 224شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...225شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...226شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...227شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...228شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 229شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...230شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...231شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 232شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 233شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 234شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...235شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 236شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 237شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...238شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...239شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 240شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...241شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 242شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...243شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...244شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 245شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 246شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 247شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...248شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...249شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...250شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...251شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 252شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 253شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...254شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...255شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 256شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...257شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 258شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...259شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟260شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...261شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...262شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...263شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 264شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...265شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 266شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 267شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 268شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...269شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 270شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 271شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 272شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...273شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 274شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...275شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...276شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...277شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 278شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...279شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...280شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...281شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 282شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...283شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 284شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...285شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...286شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 287شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 288شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 289شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 290شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 291شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ