به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کنم

1720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کنم
برگ برگ غنچه ها را لخت لخت دل کنم
نیست آسان در غمش سامان درد اندوختن
نقد داغ دل به صد خون جگر حاصل کنم
یاد معشوق ز خاطر رفته ذوق دیگر است
در تلاشم کز تو خود را لحظه ای غافل کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...2شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...3شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 4شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 5شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 6شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 7شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...8شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...9شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 10شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 11شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 12شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...13شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 14شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...15شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...16شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 17شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 18شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 19شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...20شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 21شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...22شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 23شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...24شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...25شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...26شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 27شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 28شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 29شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...30شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...31شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!32شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 33شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 34شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...35شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 36شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 37شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 38شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 39شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...40شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 41شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 42شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 43شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...44شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 45شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 46شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...47شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 48شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...49شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 50شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...51شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 52شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 53شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 54شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 55شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...56شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 57شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 58شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 59شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 60شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 61شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 62شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 63شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 64شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...65شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 66شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...67شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 68شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 69شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 70شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 71شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 72شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...73شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...74شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 75شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 76شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...77شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...78شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...79شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 80شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 81شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 82شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...83شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...84شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...85شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 86شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 87شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 88شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 89شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 90شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...91شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 92شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...93شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...94شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...95شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...96شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...97شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...98شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...99شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...100شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 101شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 102شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...103شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 104شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 105شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...106شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...107شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...108شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...109شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 110شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...111شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...112شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 113شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 114شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 115شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...116شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 117شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 118شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...119شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...120شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 121شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...122شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 123شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...124شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...125شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 126شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 127شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 128شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...129شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...130شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...131شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...132شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 133شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 134شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...135شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...136شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 137شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...138شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 139شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...140شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟141شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...142شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...143شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...144شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 145شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...146شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 147شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 148شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 149شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...150شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 151شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 152شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 153شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...154شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 155شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...156شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...157شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...158شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 159شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...160شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...161شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...162شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 163شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...164شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 165شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...166شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...167شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 168شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 169شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 170شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 171شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 172شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ