کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کو بهاران تا برآید از کمین ابرسیاه
    این قلمرو را کشد زیر نگین ابرسیاه
    تخم حسرت ریزد از هر اشک مژگان ترم
    گویی از دریای دل برخاست این ابرسیاه
    مایه بر می دارد از خاک سرشک آلوده ام
    سینه می مالد از آنرو بر زمین ابرسیاه
    هر نفس می ریزد زمژگان ترم سیل سرشک
    دارد آری گریه را در آستین ابرسیاه
    لشکر دی را به زور تیربارانی شکست
    در بهاران جون برآید از کمین ابرسیاه
    کشتیش جویا قدر گردید با چشم ترم
    سایه وش افتاد آخر بر زمین ابرسیاه

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha