کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای
    ریختم از خون دل رنگ بیان تازه ای
    تن شد از گرد کدورت جان غم فرسوده ام
    این تن نو خواهد از لطف تو جان تازه ای
    قصهٔ فرهاد و مجنون پر مکرر گشته است
    سرگذشت ماست زین پس داستان تازه ای
    ماند از بس داغ او در سینه صاحبخانه شد
    هست چشم دل به راه میهمان تازه ای
    دیده ام گردید اگر بی مایهٔ نقد سرشک
    از جگر پرکاله بگشاید دکان تازه ای
    غنچه آسا، حیرتم مهر لب اظهار شد
    ورنه از هر لخت دل دارم زبان تازه ای
    گردش چرخ کهن جویا مکرر گشته است
    کاش می کردند طرح آسمان تازه ای

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha