جویا تبریزی
غزل ها
شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای ریختم از خون دل رنگ بیان تازه ای تن شد از گرد کدورت جان غم فرسوده ام این تن نو خواهد از لطف تو جان تازه ای قصهٔ فرهاد و مجنون پر مکرر گشته است سرگذشت ماست زین پس داستان تازه ای ماند از بس داغ او در سینه صاحبخانه شد هست چشم دل به راه میهمان تازه ای دیده ام گردید اگر بی مایهٔ نقد سرشک از جگر پرکاله بگشاید دکان تازه ای غنچه آسا، حیرتم مهر لب اظهار شد ورنه از هر لخت دل دارم زبان تازه ای گردش چرخ کهن جویا مکرر گشته است کاش می کردند طرح آسمان تازه ای جویا تبریزی