کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    به ششدر کار خود از شش جهت انداختی رفتی
    دلت را مهرهٔ بازیچه کردی باختی رفتی
    کی از تعمیر می شد چاره احوال خرابت را
    به یک پیمانه از نو خویشتن را ساختی رفتی
    زدی در مستی امشب صد دهن تر خنده برگلشن
    به یک دشنام خشکم زان دو لب ننواختی رفتی
    گداز دل چو خس برداشت از جا جسم زارت را
    به بحر بیکرانی خویش را انداختی رفتی
    غبارت بر فلک سوده است سر از یاری صرصر
    میان همسران خود سری افراختی رفتی
    ندادی توسنی جولان از آن چون چشم قربانی
    نگاه چند از حسرت به هر سو تاختی رفتی
    شدی همدست با مژگان پی دل بردن جویا
    به قصد ما نهانی با نگاهت ساختی رفتی

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha