کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ساعد او می زند بر شمع کافور آستین
    دست حسنش می فشاند بر رخ حور آستین
    بسکه روشن گشته بر دستم چراغ داغ عشق
    شد بسان پردهٔ فانوس پرنور آستین
    می شود چون صبح روشن از فراغ روی او
    بر چراغ مرده افشاند گر از دور آستین
    از لباس ظاهری یک ذره ای باطن بگیر!‏
    دست تا موجود باشد نیست منظور آستین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha