به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون

1700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون
گل بسی زین خاک دامنگیر می آید برون
عضو عضوم بسکه می پیچد بهم در خاک و خون
از تنم پیکان او زنجیر می آید برون
برق عشقت آتش افروز نیستان تنم
ناله ام از دل صدای شیر می آید برون
سینه ام نورانی از فیض بناگوشی کسی است
اشک از چشمم به رنگ شیر می آید برون

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 2شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 3شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...4شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 5شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...6شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 7شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...8شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 9شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 10شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 11شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 12شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...13شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 14شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 15شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 16شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 17شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 18شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 19شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 20شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 21شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...22شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 23شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...24شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 25شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 26شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 27شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 28شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 29شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...30شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...31شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 32شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 33شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...34شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...35شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...36شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 37شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 38شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 39شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...40شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...41شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...42شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 43شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 44شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 45شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 46شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 47شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...48شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 49شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...50شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...51شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...52شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...53شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...54شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...55شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...56شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...57شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 58شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 59شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...60شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 61شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 62شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...63شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...64شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...65شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...66شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 67شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...68شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...69شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 70شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 71شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 72شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...73شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 74شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 75شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...76شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...77شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 78شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...79شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 80شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...81شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...82شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 83شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 84شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 85شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...86شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...87شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...88شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...89شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 90شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 91شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...92شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...93شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 94شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...95شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 96شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...97شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟98شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...99شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...100شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...101شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 102شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...103شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 104شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 105شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 106شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...107شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 108شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 109شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 110شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...111شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 112شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...113شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...114شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...115شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 116شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...117شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...118شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...119شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 120شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...121شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 122شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...123شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...124شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 125شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 126شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 127شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 128شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 129شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ