کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد ازو
    یک بغل چاکم به رنگ غنچه در دل داد ازو
    بسکه با درد فراق دوستان رفتم به خاک
    تربتم را گر بیفشاری چکد فریاد ازو
    دل خرابی را غمی امشب عمارت می کند
    کاشیان جغد را محکم بود بنیاد ازو
    درد عشق خوبرویان هر قدر باشد کم است
    آنقدر غم کو که گردد خاطر کس شاد ازو
    حال دل جویا فراموش است از حیرت مرا
    می دهد گاهی تپیدنهای بسمل یاد ازو

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha