کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای او
    همچو کفش افتد برون رنگ حنا از پای او
    شوخ بیباکی که دنبال دلم افتاده است
    فتنه چشم، آشوب زلفست و بلا و بالای او
    اخگری دارد ز هر داغ دل آهم زیر پا
    نیست بیجا اینقدر از جای جستن های او
    از سیهکاری شهی کاتش فروز ظلم شد
    حلقهٔ داغ است گویی وسعت دنیای او
    هست جویا فارغ از اندیشهٔ روز حساب
    هر کرا باشد امیرالمؤمنین مولای او
    جواب ناله ام را کی دهد چشم سیاه او
    که سنگ سرمه باشد کوه تمکین نگاه او
    علو همت آن کس را که دارد گرم زرپاشی
    جهان چون پنجهٔ خورشید زید دستگاه او
    بود زیبنده لا شوق دیدار تو آنکس را
    که چون شبنم برد از جای چشمش را نگاه او
    مه نو را که نسبت داده است آیا به ابرویت؟
    که بر اوج فلک می رقصد از شادی کلاه او
    به جای گرد خیزد درد از جولانگهش جویا
    دل عشاق گردیده است از بس فرش راه او

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha