به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ایمن کن!‏

1750عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ایمن کن!‏
چراغی بر مزار کشتگان خویش روشن کن!‏
گل شب زنده داری از ریاض زندگانی چین
‏ متاع فیض بر بالای هم چون ماه، خرمن کن!‏
ز کتمان غمش تنگ آمدم، بی طاقتی رحمی
گل چاک دلم را لاله سان در جی و دامن کن!‏
چراغان ساز جویا تربت فرهاد و مجنون را
گل از اشک جگرگون کوه و صحرا را به دامن کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 2شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...3شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 4شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...5شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 6شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...7شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 8شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 9شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 10شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 11شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...12شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 13شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 14شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 15شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 16شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 17شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 18شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 19شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 20شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...21شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 22شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...23شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 24شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 25شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 26شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 27شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 28شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...29شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...30شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 31شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 32شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...33شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...34شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...35شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 36شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 37شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 38شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...39شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...40شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...41شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 42شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 43شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 44شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 45شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 46شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...47شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 48شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...49شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...50شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...51شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...52شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...53شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...54شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...55شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...56شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 57شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 58شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...59شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 60شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 61شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...62شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...63شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...64شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...65شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 66شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...67شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...68شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 69شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 70شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 71شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...72شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 73شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 74شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...75شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...76شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 77شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...78شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 79شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...80شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...81شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 82شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 83شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 84شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...85شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...86شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...87شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...88شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 89شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 90شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...91شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...92شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 93شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...94شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 95شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...96شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟97شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...98شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...99شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...100شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 101شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...102شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 103شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 104شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 105شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...106شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 107شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 108شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 109شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...110شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 111شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...112شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...113شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...114شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 115شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...116شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...117شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...118شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 119شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...120شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 121شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...122شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...123شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 124شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 125شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 126شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 127شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 128شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ