به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من

1760عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من
با صدای دل طپیدن شد بلند آهنگ من
بی لب لعل تو عکس چهره ام در جام می
سودهٔ الماس ریزد از شکست رنگ من

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...2شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 3شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 4شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 5شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 6شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 7شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 8شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 9شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 10شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...11شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 12شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...13شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 14شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 15شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 16شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 17شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 18شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...19شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...20شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 21شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 22شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...23شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...24شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...25شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 26شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 27شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 28شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...29شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...30شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...31شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 32شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 33شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 34شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 35شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 36شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...37شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 38شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...39شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...40شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...41شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...42شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...43شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...44شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...45شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...46شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 47شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 48شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...49شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 50شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 51شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...52شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...53شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...54شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...55شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 56شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...57شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...58شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 59شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 60شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 61شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...62شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 63شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 64شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...65شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...66شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 67شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...68شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 69شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...70شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...71شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 72شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 73شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 74شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...75شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...76شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...77شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...78شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 79شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 80شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...81شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...82شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 83شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...84شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 85شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...86شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟87شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...88شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...89شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...90شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 91شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...92شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 93شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 94شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 95شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...96شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 97شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 98شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 99شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...100شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 101شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...102شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...103شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...104شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 105شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...106شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...107شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...108شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 109شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...110شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 111شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...112شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...113شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 114شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 115شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 116شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 117شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 118شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ