کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن
    باده بستان از کفش در کاسهٔ اغیار کن
    آمد و رفت نفس پیوسته در سوهانگری است
    چند بی اندامی ای دل، خویش را هموار کمن
    جام طاقت را که در هجر تو پرخون دل است
    از شراب رنگ و بو چون گل بیا سرشار کن
    سوختی چون در غم او، شکوه کافر نعمتی است
    داغهای سینه را مهر لب اظهار کن
    العطش زن گشته سرتا پا وجودم ساقیا
    این سفال تشنه لب را رشحه ای در کار کن
    از تبسم ریز در پیمانه ام صاف مراد
    باده در جام من و خون در دل اغیار کن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha