به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین

1590عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نیست جای پانهادن بر زمین
پرگل است امروز سرتاسر زمین
بسکه بار منت زلفت کشد
می گدازد نافه آهو بر زمین
در غمش از تندباد آه ما
باخت همچون آسمان لنگر زمین
لاله و گل می دهد بوی کباب
تا شد از یک قطره اشکم تر زمین
در نظر از جوش رنگارنگ گل
کرده هر دم جلوهٔ دیگر زمین
بسکه پرکین دید از هر سبزه ای
می کشد بر آسمان خنجر زمین
وادون از بسکه جویا پرگلست
پا خورد هر کس رود زین سرزمین

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 2شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 3شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...4شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 5شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 6شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...7شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 8شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...9شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 10شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...11شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 12شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 13شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 14شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 15شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...16شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 17شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 18شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 19شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 20شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 21شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 22شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 23شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 24شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...25شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 26شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...27شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 28شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 29شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 30شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 31شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 32شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...33شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...34شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 35شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 36شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...37شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...38شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...39شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 40شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 41شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 42شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...43شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...44شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...45شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 46شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 47شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 48شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 49شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 50شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...51شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 52شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...53شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...54شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...55شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...56شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...57شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...58شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...59شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...60شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 61شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 62شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...63شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 64شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 65شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...66شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...67شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...68شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...69شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 70شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...71شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...72شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 73شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 74شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 75شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...76شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 77شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 78شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...79شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...80شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 81شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...82شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 83شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...84شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...85شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 86شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 87شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 88شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...89شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...90شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...91شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...92شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 93شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 94شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...95شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...96شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 97شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...98شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 99شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...100شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟101شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...102شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...103شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...104شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 105شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...106شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 107شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 108شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 109شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...110شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 111شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 112شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 113شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...114شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 115شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...116شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...117شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...118شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 119شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...120شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...121شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...122شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 123شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...124شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 125شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...126شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...127شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 128شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 129شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 130شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 131شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 132شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ