به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن
برنتابد یوسف بوی ترا هر پیرهن
بیکسی اهل جهان را پرده پوش عیبهاست
در بر از گرد یتیمی کرده گوهر پیرهن
از لباس فقر کی نفعی شرارت پیشه راست
گر زخاکستر بپوشد همچو اخگر پیرهن
از طراوت بسکه شادابی چو مینا باده را
می دهد جسم ترا اندام خود هر پیرهن
از لطافت در نیاید در نظر اندام یار
می نماید همچو بو در گل تنش در پیرهن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 2شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 3شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 4شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...5شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 6شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 7شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...8شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 9شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...10شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 11شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...12شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 13شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 14شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 15شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 16شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...17شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 18شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 19شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 20شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 21شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 22شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 23شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 24شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 25شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...26شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 27شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...28شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 29شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 30شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 31شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 32شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 33شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...34شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...35شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 36شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 37شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...38شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...39شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...40شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 41شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 42شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 43شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...44شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...45شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...46شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 47شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 48شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 49شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 50شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 51شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...52شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 53شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...54شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...55شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...56شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...57شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...58شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...59شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...60شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...61شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 62شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 63شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...64شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 65شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 66شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...67شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...68شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...69شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...70شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 71شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...72شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...73شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 74شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 75شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 76شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...77شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 78شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 79شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...80شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...81شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 82شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...83شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 84شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...85شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...86شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 87شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 88شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 89شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...90شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...91شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...92شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...93شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 94شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 95شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...96شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...97شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 98شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...99شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 100شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...101شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟102شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...103شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...104شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...105شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 106شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...107شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 108شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 109شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 110شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...111شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 112شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 113شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 114شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...115شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 116شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...117شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...118شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...119شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 120شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...121شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...122شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...123شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 124شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...125شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 126شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...127شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...128شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 129شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 130شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 131شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 132شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 133شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ