کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن
    بیش از این بر آتش مرغ چمن دامن مزن
    خصم را از بردباری کن زبون خویشتن
    تا توانی جز تغافل حربه بر دشمن مزن
    از روان، بر آب گویی خانهٔ تن را بناست
    تکیه جان من ز غفلت بر ثبات تن مزن
    شعله شوق ای دل از بیتابیت بالا گرفت
    از تپیدن اینقدر بر آتشم دامن مزن
    خویش را بازد رود هر کس که از دنبال حرص
    با قناعت ساز و همچون برق بر خرمن مزن
    آفتابی در بغل دارم چو صبح از مهر دوست
    خنده ام ای مدعی بر چاک پیراهن مزن
    پیشه ای نبود به غیر از خاکساری مار را
    تا توانی تکیه بر همواری دشمن مزن
    این به طور آن غزل جویا که واعظ گفته است
    خاک غیر از گرد خود بر دیدهٔ دشمن مزن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha