به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبان

1720عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبان
شعله می رقصد بهرنگ شمع بزمم بر زبان
جلوهٔ توحید را هر ملتی آیینه است
شاهد معنی نماید در لباس هر زبان
خامشی باشد هنر در کیش ارباب کمال
در دهن دزدیده دارد حلقهٔ جوهر زبان
گر بنرمی آشنا شد خوبتر از مرهم است
ور به تندی ساخت باشد بدتر از نشتر زبان
عیب باشد پیش ارباب ر توصیف خویش
بس بود در خودستایی تیغ را جوهر زبان

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 2شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...3شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 4شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 5شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 6شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...7شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 8شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 9شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...10شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 11شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...12شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 13شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...14شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 15شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 16شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 17شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 18شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...19شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 20شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 21شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 22شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 23شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 24شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 25شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 26شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 27شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...28شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 29شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...30شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 31شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 32شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 33شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 34شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 35شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...36شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...37شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 38شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 39شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...40شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...41شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...42شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 43شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 44شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 45شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...46شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...47شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...48شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 49شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 50شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 51شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 52شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 53شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...54شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 55شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...56شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...57شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...58شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...59شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...60شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...61شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...62شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...63شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 64شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 65شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...66شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 67شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 68شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...69شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...70شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...71شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...72شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 73شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...74شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...75شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 76شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 77شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 78شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...79شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 80شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 81شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...82شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...83شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 84شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...85شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 86شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...87شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...88شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 89شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 90شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 91شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...92شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...93شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...94شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...95شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 96شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 97شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...98شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...99شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 100شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...101شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 102شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...103شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟104شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...105شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...106شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...107شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 108شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...109شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 110شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 111شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 112شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...113شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 114شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 115شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 116شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...117شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 118شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...119شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...120شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...121شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 122شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...123شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...124شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...125شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 126شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...127شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 128شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...129شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...130شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 131شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 132شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 133شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 134شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 135شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ