شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین
ریزد ز نقش پا گل مهتاب بر زمین
پر گرد کلفت است ز بس سینه، می رود
اشک از دلم به دیده چو سیلاب بر زمین
بحریست موجزن سر کویش ز بس افتاد
بر روی یکدگر دل بیتاب بر زمین
جویا ز سیل کوه بدخشان فزون بود
ریزد دلم ز دیده چو خوناب بر زمین