به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن

1910عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن
باید اول در قمار عاشقی جان باختن
دل به یادش ده که در نرد مروت خوشنماست
دیده و دانسته بازی را به مهمان باختن
کوس شهرت می زنی زین طبل در زیر گلیم
تا به کی پوشیده ماند عشق پنهان باختن
می توان کردن چو تحصیل زر از زر عیب نیست
زندگی در جستجوی آب حیوان باختن
هست جویا پیش ما روشن ضمیران همچو شمع
رونمای صبح رخسار بتان جان باختن

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...2شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 3شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 4شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 5شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 6شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...7شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 8شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 9شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 10شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...11شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 12شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 13شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...14شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 15شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...16شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 17شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...18شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 19شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 20شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 21شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 22شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...23شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 24شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 25شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 26شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 27شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 28شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 29شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 30شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 31شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...32شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 33شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...34شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 35شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 36شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 37شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 38شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 39شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...40شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...41شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 42شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 43شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...44شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...45شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...46شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 47شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 48شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 49شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...50شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...51شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...52شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 53شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 54شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 55شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 56شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 57شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...58شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 59شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...60شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...61شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...62شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...63شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...64شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...65شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...66شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...67شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 68شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 69شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...70شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 71شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 72شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...73شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...74شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...75شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...76شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 77شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...78شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...79شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 80شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 81شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 82شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...83شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 84شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 85شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...86شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...87شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 88شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...89شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 90شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...91شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...92شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 93شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 94شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 95شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...96شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...97شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...98شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...99شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 100شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 101شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...102شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...103شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 104شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...105شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 106شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...107شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟108شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...109شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...110شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...111شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 112شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...113شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 114شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 115شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 116شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...117شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 118شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 119شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 120شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...121شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 122شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...123شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...124شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...125شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 126شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...127شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...128شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...129شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 130شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...131شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 132شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...133شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...134شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 135شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 136شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 137شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 138شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 139شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ