به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم

2120عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم
زگریه بادهٔ ناب چکیده ای دارم
گل بهشت قناعت بود سرافرازی
چو کوه، پای به دامن کشیده ای دارم
هوای باغ و سر گلشنم چو بلبل نیست
دل به کنج قفس آرمیده ای دارم
به کام من بود امروز لعل تو خط یار
هزار شکر شراب رسیده ای دارم
هزار شکر کز افعال زشت خود جویا
دل به خون ندامت تپیده ای دارم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...2شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 3شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 4شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 5شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...6شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 7شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...8شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...9شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 10شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 11شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 12شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...13شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 14شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...15شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 16شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...17شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...18شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...19شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 20شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 21شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 22شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...23شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...24شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!25شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 26شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 27شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...28شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 29شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 30شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 31شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 32شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...33شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 34شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 35شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 36شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...37شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 38شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 39شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...40شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 41شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...42شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 43شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...44شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 45شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 46شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 47شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 48شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...49شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 50شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 51شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 52شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 53شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 54شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 55شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 56شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 57شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...58شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 59شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...60شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 61شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 62شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 63شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 64شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 65شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...66شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...67شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 68شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 69شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...70شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...71شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...72شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 73شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 74شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 75شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...76شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...77شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...78شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 79شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 80شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 81شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 82شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 83شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...84شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 85شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...86شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...87شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...88شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...89شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...90شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...91شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...92شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...93شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 94شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 95شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...96شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 97شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 98شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...99شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...100شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...101شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...102شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 103شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...104شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...105شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 106شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 107شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 108شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...109شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 110شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 111شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...112شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...113شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 114شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...115شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 116شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...117شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...118شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 119شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 120شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 121شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...122شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...123شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...124شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...125شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 126شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 127شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...128شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...129شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 130شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...131شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 132شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...133شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟134شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...135شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...136شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...137شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 138شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...139شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 140شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 141شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 142شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...143شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 144شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 145شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 146شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...147شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 148شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...149شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...150شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...151شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 152شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...153شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...154شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...155شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 156شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...157شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 158شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...159شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...160شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 161شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 162شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 163شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 164شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 165شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ