به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام

2270عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

مرا بس بود روز دیوان عام
نبی و وصی نبی والسلام
دو ابروی او کرده جا در دلم
که دیده دو شمشیر در یک نیام
دل از صحبت همگنانم رمید
ز عرض کمال و ز طول کلام
به دوری که من گشته ام باده نوش
دهن باز مانده ز خمیازهٔ جام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 2شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 3شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...4شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...5شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 6شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 7شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 8شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...9شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 10شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...11شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...12شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 13شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 14شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 15شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...16شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 17شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...18شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 19شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...20شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...21شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...22شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 23شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 24شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 25شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...26شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...27شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!28شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 29شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 30شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...31شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 32شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 33شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 34شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 35شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...36شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 37شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 38شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 39شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...40شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 41شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 42شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...43شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 44شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...45شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 46شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...47شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 48شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 49شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 50شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 51شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...52شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 53شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 54شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 55شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 56شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 57شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 58شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 59شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 60شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...61شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 62شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...63شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 64شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 65شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 66شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 67شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 68شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...69شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...70شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 71شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 72شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...73شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...74شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...75شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 76شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 77شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 78شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...79شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...80شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...81شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 82شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 83شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 84شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 85شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 86شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...87شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 88شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...89شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...90شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...91شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...92شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...93شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...94شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...95شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...96شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 97شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 98شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...99شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 100شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 101شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...102شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...103شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...104شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...105شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 106شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...107شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...108شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 109شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 110شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 111شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...112شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 113شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 114شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...115شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...116شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 117شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...118شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 119شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...120شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...121شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 122شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 123شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 124شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...125شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...126شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...127شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...128شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 129شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 130شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...131شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...132شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 133شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...134شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 135شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...136شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟137شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...138شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...139شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...140شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 141شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...142شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 143شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 144شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 145شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...146شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 147شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 148شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 149شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...150شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 151شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...152شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...153شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...154شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 155شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...156شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...157شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...158شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 159شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...160شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 161شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...162شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...163شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 164شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 165شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 166شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 167شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 168شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ