به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم

2010عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم
هرگز ز زخم شکوه به مرهم نکرده ایم
ما در مصاف همدم شمشیر جرأتیم
بازوی عجز پیش کسی خم نکرده ایم
پیوسته تلخ کام نشاط است امید ما
ما لب چشمی ز چاشنی غم نکرده ایم
تنها ز دل بخون تمنا طپیده ایم
بیگانه را به راز تو محرم نکرده ایم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...2شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 3شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...4شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 5شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...6شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...7شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...8شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...9شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 10شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 11شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 12شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 13شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...14شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 15شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...16شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...17شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...18شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 19شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...20شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 21شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 22شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...23شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...24شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 25شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 26شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 27شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 28شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 29شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...30شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 31شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...32شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...33شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...34شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 35شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 36شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...37شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 38شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 39شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 40شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...41شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...42شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 43شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 44شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 45شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 46شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...47شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...48شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 49شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 50شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 51شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...52شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 53شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...54شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...55شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 56شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 57شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 58شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...59شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 60شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...61شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 62شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...63شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...64شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...65شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 66شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 67شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 68شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...69شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...70شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!71شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 72شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 73شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...74شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 75شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 76شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 77شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 78شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...79شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 80شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 81شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 82شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...83شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 84شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 85شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...86شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 87شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...88شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 89شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...90شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 91شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 92شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 93شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 94شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...95شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 96شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 97شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 98شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 99شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 100شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 101شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 102شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 103شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...104شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 105شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...106شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 107شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 108شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 109شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 110شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 111شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...112شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...113شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 114شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 115شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...116شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...117شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...118شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 119شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 120شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 121شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...122شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...123شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...124شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 125شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 126شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 127شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 128شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 129شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...130شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 131شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...132شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...133شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...134شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...135شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...136شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...137شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...138شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...139شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 140شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 141شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...142شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 143شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 144شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...145شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...146شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...147شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...148شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 149شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...150شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...151شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 152شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 153شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 154شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...155شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 156شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 157شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...158شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...159شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 160شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...161شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 162شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...163شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...164شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 165شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 166شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 167شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...168شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...169شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...170شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...171شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 172شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 173شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...174شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...175شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 176شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...177شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 178شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...179شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟180شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...181شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...182شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...183شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 184شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...185شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 186شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 187شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 188شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...189شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 190شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 191شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 192شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...193شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 194شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...195شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...196شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...197شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 198شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...199شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...200شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...201شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 202شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...203شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 204شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...205شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...206شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 207شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 208شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 209شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 210شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 211شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ