به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکامم

1990عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکامم
که قاصد را بلب ماند نی شد ناله پیغامم
چنان سیل سرشکم کرده طوفان در شب هجران
که موج اشک شد انگشت حیرت بر لب بامم
بحسرت بگذرانم بسکه دور از شکرین لعلی
نگین دان چشم پرخونی شود از پهلوی نامم
بجسم نازکش ترسم که سنگینی کند جویا
قبا از نکهت گل گر کند در بر گل اندامم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...2شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...3شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 4شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 5شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 6شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 7شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...8شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 9شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...10شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...11شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...12شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 13شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...14شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 15شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 16شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...17شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...18شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 19شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 20شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 21شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 22شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 23شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...24شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 25شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...26شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...27شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...28شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 29شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 30شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...31شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 32شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 33شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 34شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...35شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...36شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 37شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 38شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 39شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 40شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...41شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...42شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 43شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 44شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 45شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...46شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 47شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...48شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...49شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 50شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 51شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 52شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...53شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 54شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...55شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 56شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...57شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...58شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...59شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 60شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 61شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 62شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...63شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...64شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!65شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 66شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 67شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...68شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 69شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 70شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 71شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 72شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...73شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 74شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 75شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 76شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...77شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 78شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 79شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...80شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 81شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...82شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 83شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...84شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 85شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 86شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 87شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 88شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...89شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 90شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 91شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 92شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 93شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 94شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 95شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 96شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 97شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...98شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 99شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...100شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 101شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 102شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 103شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 104شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 105شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...106شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...107شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 108شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 109شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...110شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...111شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...112شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 113شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 114شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 115شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...116شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...117شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...118شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 119شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 120شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 121شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 122شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 123شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...124شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 125شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...126شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...127شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...128شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...129شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...130شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...131شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...132شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...133شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 134شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 135شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...136شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 137شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 138شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...139شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...140شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...141شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...142شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 143شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...144شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...145شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 146شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 147شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 148شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...149شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 150شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 151شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...152شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...153شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 154شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...155شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 156شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...157شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...158شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 159شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 160شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 161شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...162شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...163شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...164شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...165شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 166شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 167شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...168شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...169شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 170شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...171شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 172شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...173شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟174شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...175شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...176شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...177شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 178شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...179شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 180شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 181شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 182شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...183شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 184شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 185شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 186شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...187شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 188شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...189شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...190شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...191شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 192شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...193شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...194شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...195شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 196شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...197شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 198شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...199شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...200شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 201شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 202شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 203شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 204شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 205شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ