به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام

2140عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام
که غرق آب و عرق گشته مشت گل شده ام
چنان به خویش فرو رفته ام که پنداری
چو غنچه گوی گریبان چاک دل شده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 2شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 3شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 4شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 5شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 6شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...7شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 8شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...9شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...10شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...11شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 12شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 13شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...14شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 15شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 16شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 17شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...18شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...19شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 20شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 21شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 22شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 23شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...24شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...25شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 26شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 27شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 28شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...29شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 30شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...31شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...32شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 33شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 34شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 35شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...36شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 37شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...38شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 39شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...40شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...41شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...42شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 43شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 44شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 45شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...46شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...47شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!48شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 49شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 50شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...51شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 52شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 53شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 54شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 55شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...56شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 57شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 58شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 59شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...60شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 61شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 62شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...63شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 64شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...65شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 66شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...67شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 68شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 69شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 70شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 71شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...72شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 73شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 74شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 75شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 76شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 77شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 78شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 79شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 80شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...81شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 82شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...83شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 84شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 85شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 86شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 87شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 88شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...89شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...90شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 91شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 92شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...93شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...94شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...95شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 96شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 97شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 98شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...99شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...100شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...101شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 102شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 103شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 104شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 105شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 106شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...107شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 108شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...109شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...110شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...111شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...112شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...113شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...114شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...115شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...116شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 117شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 118شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...119شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 120شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 121شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...122شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...123شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...124شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...125شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 126شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...127شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...128شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 129شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 130شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 131شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...132شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 133شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 134شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...135شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...136شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 137شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...138شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 139شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...140شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...141شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 142شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 143شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 144شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...145شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...146شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...147شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...148شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 149شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 150شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...151شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...152شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 153شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...154شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 155شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...156شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟157شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...158شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...159شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...160شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 161شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...162شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 163شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 164شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 165شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...166شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 167شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 168شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 169شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...170شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 171شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...172شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...173شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...174شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 175شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...176شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...177شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...178شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 179شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...180شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 181شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...182شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...183شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 184شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 185شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 186شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 187شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 188شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ