به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم

2160عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم
رسید چاک گریبان چو گل به دامانم
نقاب روی هنر گشته جوش دلتنگی
همیشه در گره دل چو غنچه پنهانم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 2شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 3شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 4شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...5شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 6شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...7شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...8شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...9شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 10شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 11شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...12شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 13شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 14شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 15شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...16شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...17شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 18شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 19شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 20شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 21شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...22شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...23شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 24شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 25شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 26شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...27شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 28شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...29شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...30شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 31شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 32شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 33شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...34شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 35شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...36شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 37شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...38شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...39شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...40شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 41شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 42شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 43شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...44شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...45شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!46شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 47شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 48شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...49شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 50شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 51شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 52شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 53شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...54شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 55شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 56شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 57شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...58شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 59شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 60شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...61شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 62شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...63شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 64شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...65شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 66شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 67شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 68شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 69شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...70شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 71شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 72شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 73شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 74شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 75شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 76شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 77شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 78شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...79شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 80شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...81شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 82شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 83شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 84شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 85شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 86شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...87شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...88شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 89شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 90شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...91شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...92شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...93شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 94شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 95شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 96شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...97شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...98شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...99شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 100شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 101شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 102شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 103شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 104شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...105شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 106شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...107شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...108شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...109شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...110شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...111شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...112شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...113شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...114شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 115شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 116شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...117شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 118شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 119شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...120شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...121شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...122شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...123شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 124شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...125شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...126شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 127شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 128شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 129شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...130شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 131شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 132شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...133شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...134شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 135شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...136شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 137شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...138شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...139شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 140شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 141شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 142شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...143شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...144شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...145شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...146شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 147شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 148شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...149شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...150شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 151شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...152شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 153شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...154شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟155شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...156شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...157شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...158شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 159شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...160شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 161شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 162شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 163شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...164شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 165شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 166شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 167شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...168شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 169شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...170شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...171شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...172شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 173شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...174شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...175شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...176شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 177شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...178شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 179شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...180شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...181شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 182شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 183شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 184شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 185شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 186شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ