به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ام

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ام
عاقبت از شوخی عکست شکست آیینه ام
پنجهٔ عشقت درونم را ز بس کاویده است
پردهٔ فانوس شمع دل شد آخر سینه ام
خصم سرکش را شکست از سینه صافی می دهم
سنگ خارا را نماید توتیا آیینه ام
کی بود در خصمی ما اختیاری چرخ را
در دلش همچون شرر در سنگ باشد کینه ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 2شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...3شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...4شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...5شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 6شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...7شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 8شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 9شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...10شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...11شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 12شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 13شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 14شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 15شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 16شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...17شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 18شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...19شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...20شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...21شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 22شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 23شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...24شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 25شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 26شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 27شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...28شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...29شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 30شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 31شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 32شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 33شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...34شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...35شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 36شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 37شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 38شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...39شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 40شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...41شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...42شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 43شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 44شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 45شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...46شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 47شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...48شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 49شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...50شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...51شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...52شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 53شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 54شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 55شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...56شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...57شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!58شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 59شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 60شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...61شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 62شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 63شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 64شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 65شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...66شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 67شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 68شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 69شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...70شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 71شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 72شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...73شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 74شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...75شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 76شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...77شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 78شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 79شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 80شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 81شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...82شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 83شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 84شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 85شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 86شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 87شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 88شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 89شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 90شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...91شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 92شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...93شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 94شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 95شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 96شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 97شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 98شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...99شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...100شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 101شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 102شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...103شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...104شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...105شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 106شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 107شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 108شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...109شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...110شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...111شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 112شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 113شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 114شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 115شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 116شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...117شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 118شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...119شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...120شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...121شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...122شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...123شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...124شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...125شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...126شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 127شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 128شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...129شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 130شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 131شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...132شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...133شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...134شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...135شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 136شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...137شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...138شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 139شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 140شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 141شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...142شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 143شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 144شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...145شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...146شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 147شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...148شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 149شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...150شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...151شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 152شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 153شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 154شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...155شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...156شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...157شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...158شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 159شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 160شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...161شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...162شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 163شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...164شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 165شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...166شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟167شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...168شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...169شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...170شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 171شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...172شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 173شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 174شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 175شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...176شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 177شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 178شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 179شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...180شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 181شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...182شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...183شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...184شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 185شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...186شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...187شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...188شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 189شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...190شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 191شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...192شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...193شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 194شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 195شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 196شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 197شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 198شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ