به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در کلبه ام

1780عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در کلبه ام
بال طاؤسیست هر موج هوا در کلبه ام
از بناگوشی ز بس سامان فیض اندوختم
موج مهتاب است فرش بوریا در کلبه ام
یاد رخسار تو زنگ کلفت از دل می برد
خاکروبی می کند موج صفا در کلبه ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...2شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...3شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 4شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 5شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 6شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 7شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 8شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...9شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 10شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...11شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...12شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...13شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 14شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 15شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...16شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 17شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 18شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 19شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...20شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...21شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 22شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 23شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 24شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 25شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...26شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...27شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 28شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 29شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 30شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...31شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 32شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...33شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...34شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 35شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 36شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 37شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...38شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 39شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...40شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 41شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...42شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...43شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...44شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 45شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 46شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 47شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...48شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...49شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!50شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 51شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 52شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...53شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 54شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 55شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 56شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 57شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...58شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 59شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 60شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 61شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...62شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 63شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 64شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...65شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 66شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...67شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 68شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...69شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 70شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 71شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 72شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 73شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...74شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 75شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 76شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 77شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 78شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 79شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 80شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 81شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 82شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...83شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 84شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...85شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 86شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 87شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 88شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 89شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 90شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...91شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...92شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 93شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 94شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...95شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...96شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...97شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 98شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 99شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 100شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...101شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...102شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...103شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 104شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 105شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 106شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 107شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 108شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...109شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 110شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...111شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...112شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...113شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...114شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...115شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...116شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...117شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...118شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 119شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 120شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...121شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 122شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 123شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...124شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...125شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...126شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...127شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 128شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...129شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...130شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 131شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 132شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 133شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...134شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 135شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 136شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...137شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...138شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 139شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...140شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 141شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...142شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...143شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 144شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 145شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 146شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...147شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...148شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...149شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...150شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 151شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 152شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...153شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...154شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 155شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...156شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 157شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...158شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟159شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...160شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...161شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...162شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 163شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...164شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 165شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 166شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 167شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...168شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 169شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 170شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 171شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...172شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 173شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...174شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...175شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...176شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 177شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...178شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...179شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...180شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 181شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...182شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 183شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...184شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...185شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 186شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 187شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 188شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 189شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 190شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ