به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین باشم

2150عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین باشم
دلی در هر کجا آید به درد اندوهگین باشم
به یاد عارضی سیاره ریزد در کنارم چشم
ز دامان پر انجم آسمانی بر زمین باشم
هنرور را فلک دایم ز اشک اندوهگین دارد
چو تیغ از جوهر خود تا به کی چین بر جبین باشم
چو دامی کو نهان در خاک باشد تا دم محشر
پس از مردن همیشه وصل او را در کمین باشم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 2شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...3شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 4شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...5شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...6شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...7شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 8شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...9شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 10شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 11شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...12شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...13شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 14شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 15شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 16شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 17شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 18شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...19شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 20شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...21شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...22شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...23شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 24شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 25شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...26شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 27شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 28شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 29شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...30شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...31شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 32شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 33شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 34شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 35شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...36شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...37شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 38شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 39شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 40شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...41شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 42شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...43شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...44شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 45شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 46شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 47شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...48شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 49شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...50شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 51شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...52شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...53شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...54شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 55شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 56شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 57شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...58شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...59شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!60شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 61شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 62شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...63شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 64شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 65شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 66شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 67شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...68شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 69شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 70شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 71شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...72شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 73شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 74شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...75شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 76شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...77شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 78شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...79شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 80شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 81شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 82شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 83شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...84شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 85شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 86شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 87شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 88شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 89شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 90شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 91شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 92شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...93شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 94شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...95شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 96شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 97شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 98شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 99شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 100شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...101شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...102شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 103شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 104شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...105شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...106شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...107شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 108شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 109شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 110شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...111شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...112شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...113شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 114شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 115شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 116شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 117شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 118شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...119شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 120شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...121شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...122شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...123شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...124شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...125شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...126شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...127شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...128شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 129شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 130شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...131شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 132شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 133شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...134شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...135شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...136شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...137شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 138شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...139شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...140شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 141شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 142شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 143شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...144شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 145شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 146شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...147شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...148شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 149شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...150شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 151شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...152شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...153شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 154شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 155شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 156شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...157شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...158شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...159شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...160شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 161شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 162شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...163شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...164شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 165شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...166شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 167شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...168شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟169شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...170شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...171شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...172شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 173شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...174شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 175شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 176شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 177شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...178شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 179شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 180شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 181شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...182شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 183شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...184شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...185شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...186شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 187شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...188شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...189شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...190شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 191شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...192شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 193شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...194شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...195شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 196شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 197شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 198شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 199شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 200شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ