به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم

1710عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

ای من خراب طورک رندانه تان شوم
من خاک راه جلوهٔ مستانه تان شوم
ای ماه طلعتان مگر آیینه دیده اید
من واله نگاه اسیرانه تان شوم
آبی بر آتش جگر بیدلان زنید
ای من اسیر گردش پیمانه تان شوم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...2شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 3شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 4شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 5شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 6شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...7شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 8شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...9شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...10شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...11شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 12شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...13شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 14شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 15شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...16شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...17شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 18شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 19شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 20شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 21شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 22شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...23شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 24شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...25شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...26شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...27شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 28شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 29شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...30شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 31شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 32شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 33شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...34شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...35شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 36شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 37شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 38شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 39شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...40شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...41شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 42شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 43شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 44شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...45شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 46شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...47شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...48شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 49شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 50شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 51شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...52شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 53شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...54شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 55شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...56شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...57شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...58شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 59شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 60شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 61شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...62شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...63شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!64شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 65شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 66شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...67شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 68شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 69شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 70شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 71شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...72شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 73شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 74شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 75شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...76شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 77شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 78شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...79شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 80شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...81شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 82شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...83شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 84شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 85شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 86شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 87شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...88شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 89شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 90شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 91شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 92شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 93شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 94شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 95شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 96شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...97شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 98شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...99شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 100شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 101شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 102شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 103شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 104شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...105شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...106شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 107شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 108شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...109شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...110شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...111شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 112شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 113شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 114شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...115شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...116شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...117شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 118شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 119شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 120شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 121شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 122شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...123شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 124شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...125شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...126شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...127شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...128شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...129شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...130شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...131شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...132شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 133شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 134شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...135شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 136شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 137شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...138شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...139شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...140شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...141شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 142شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...143شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...144شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 145شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 146شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 147شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...148شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 149شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 150شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...151شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...152شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 153شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...154شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 155شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...156شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...157شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 158شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 159شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 160شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...161شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...162شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...163شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...164شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 165شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 166شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...167شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...168شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 169شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...170شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 171شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...172شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟173شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...174شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...175شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...176شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 177شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...178شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 179شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 180شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 181شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...182شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 183شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 184شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 185شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...186شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 187شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...188شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...189شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...190شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 191شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...192شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...193شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...194شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 195شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...196شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 197شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...198شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...199شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 200شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 201شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 202شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 203شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 204شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ