به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم

2040عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم
یک دهن خنده نشانیده به خون تا کمرم
بزم رقص تو ز بس حیرت نظاره فزود
گرم گردش شده گرداب صفت چشم ترم
غنچه سانم همه تن دل به تمنای غمت
چون گل از لذت دردت همه لخت جگرم
پی بمقصد نبرم تا نگشاید دل تنگ
مانده در عقدهٔ دل غنچه صفت بال و پرم
هر نفس بینمت از بسکه به رنگی در خواب
می شود بالش پر بوقلمون زیر سرم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...2شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 3شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...4شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...5شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 6شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...7شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...8شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 9شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 10شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 11شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 12شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...13شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...14شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 15شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 16شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...17شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...18شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 19شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 20شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...21شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...22شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...23شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...24شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 25شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 26شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 27شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...28شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 29شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 30شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 31شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 32شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 33شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 34شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 35شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 36شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...37شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...38شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...39شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 40شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...41شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 42شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...43شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 44شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...45شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...46شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...47شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...48شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 49شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 50شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 51شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 52شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...53شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 54شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...55شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...56شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...57شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 58شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...59شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 60شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 61شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...62شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...63شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 64شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 65شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 66شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 67شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 68شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...69شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 70شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...71شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...72شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...73شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 74شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 75شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...76شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 77شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 78شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 79شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...80شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...81شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 82شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 83شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 84شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 85شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...86شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...87شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 88شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 89شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 90شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...91شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 92شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...93شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...94شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 95شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 96شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 97شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...98شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 99شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...100شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 101شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...102شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...103شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...104شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 105شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 106شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 107شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...108شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...109شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!110شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 111شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 112شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...113شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 114شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 115شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 116شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 117شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...118شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 119شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 120شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 121شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...122شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 123شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 124شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...125شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 126شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...127شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 128شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...129شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 130شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 131شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 132شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 133شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...134شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 135شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 136شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 137شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 138شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 139شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 140شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 141شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 142شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...143شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 144شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...145شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 146شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 147شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 148شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 149شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 150شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...151شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...152شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 153شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 154شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...155شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...156شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...157شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 158شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 159شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 160شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...161شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...162شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...163شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 164شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 165شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 166شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 167شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 168شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...169شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 170شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...171شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...172شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...173شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...174شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...175شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...176شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...177شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...178شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 179شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 180شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...181شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 182شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 183شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...184شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...185شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...186شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...187شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 188شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...189شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...190شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 191شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 192شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 193شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...194شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 195شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 196شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...197شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...198شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 199شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...200شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 201شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...202شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...203شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 204شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 205شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 206شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...207شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...208شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...209شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...210شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 211شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 212شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...213شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...214شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 215شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...216شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 217شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...218شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟219شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...220شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...221شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...222شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 223شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...224شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 225شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 226شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 227شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...228شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 229شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 230شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 231شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...232شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 233شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...234شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...235شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...236شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 237شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...238شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...239شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...240شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 241شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...242شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 243شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...244شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...245شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 246شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 247شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 248شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 249شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 250شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ