به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم

2070عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم
پرتو شمع است چون فانوس گرد دامنم
نیست دمسازی ترا مانند من ای عندلیب
یا تویی هنگامه رنگین ساز گلشن یا منم
درمندی خوی بد را می کند زایل ز طبع
می شود از فیض عشق آخر پری اهریمنم
من که می سوزد دلم در یاد شمع عارضی
نیست غیر از نور چون فانوس در پیراهنم
گر خدا ناکرده بگریزم ز دست انداز عشق
جز دهان اژدها جویا مبادا مامنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 2شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 3شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 4شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 5شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 6شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 7شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 8شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...9شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...10شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...11شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 12شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...13شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 14شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...15شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 16شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...17شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...18شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...19شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...20شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 21شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 22شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 23شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 24شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...25شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 26شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...27شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...28شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...29شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 30شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...31شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 32شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 33شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...34شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...35شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 36شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 37شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 38شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 39شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 40شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...41شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 42شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...43شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...44شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...45شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 46شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 47شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...48شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 49شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 50شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 51شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...52شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...53شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 54شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 55شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 56شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 57شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...58شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...59شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 60شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 61شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 62شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...63شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 64شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...65شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...66شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 67شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 68شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 69شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...70شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 71شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...72شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 73شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...74شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...75شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...76شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 77شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 78شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 79شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...80شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...81شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!82شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 83شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 84شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...85شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 86شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 87شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 88شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 89شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...90شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 91شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 92شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 93شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...94شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 95شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 96شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...97شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 98شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...99شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 100شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...101شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 102شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 103شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 104شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 105شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...106شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 107شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 108شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 109شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 110شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 111شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 112شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 113شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 114شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...115شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 116شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...117شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 118شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 119شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 120شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 121شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 122شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...123شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...124شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 125شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 126شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...127شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...128شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...129شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 130شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 131شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 132شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...133شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...134شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...135شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 136شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 137شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 138شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 139شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 140شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...141شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 142شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...143شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...144شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...145شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...146شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...147شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...148شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...149شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...150شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 151شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 152شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...153شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 154شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 155شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...156شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...157شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...158شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...159شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 160شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...161شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...162شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 163شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 164شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 165شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...166شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 167شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 168شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...169شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...170شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 171شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...172شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 173شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...174شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...175شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 176شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 177شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 178شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...179شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...180شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...181شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...182شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 183شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 184شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...185شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...186شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 187شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...188شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 189شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...190شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟191شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...192شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...193شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...194شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 195شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...196شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 197شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 198شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 199شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...200شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 201شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 202شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 203شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...204شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 205شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...206شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...207شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...208شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 209شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...210شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...211شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...212شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 213شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...214شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 215شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...216شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...217شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 218شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 219شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 220شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 221شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 222شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ