به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم

1620عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم
تر شد از اشک پشیمانی همانا دامنم
سر ز بار منت احسان نیارم راست کرد
لطف یاران طوق سنگینی شده بر گردنم
بسکه کاهیدم ز درد عشق چون گرد عبیر
کرده پنهان ضعف تن در پردهٔ پیراهنم
در خیال آن سر مژگان ز بس بگداختم
همچو ماهی استخوان خارییست پنهان در تنم
دامنی بر آتشم جویا زند هر برگ گل
سوز عشق او یکی صد شد ز سیر گلشنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 2شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 3شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 4شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 5شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 6شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 7شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 8شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 9شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...10شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...11شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...12شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 13شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...14شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 15شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...16شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 17شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...18شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...19شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...20شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...21شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 22شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 23شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 24شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 25شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...26شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 27شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...28شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...29شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...30شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 31شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...32شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 33شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 34شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...35شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...36شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 37شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 38شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 39شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 40شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 41شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...42شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 43شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...44شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...45شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...46شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 47شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 48شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...49شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 50شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 51شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 52شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...53شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...54شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 55شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 56شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 57شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 58شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...59شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...60شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 61شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 62شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 63شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...64شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 65شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...66شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...67شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 68شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 69شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 70شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...71شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 72شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...73شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 74شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...75شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...76شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...77شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 78شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 79شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 80شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...81شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...82شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!83شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 84شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 85شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...86شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 87شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 88شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 89شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 90شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...91شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 92شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 93شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 94شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...95شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 96شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 97شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...98شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 99شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...100شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 101شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...102شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 103شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 104شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 105شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 106شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...107شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 108شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 109شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 110شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 111شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 112شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 113شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 114شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 115شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...116شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 117شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...118شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 119شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 120شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 121شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 122شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 123شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...124شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...125شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 126شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 127شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...128شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...129شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...130شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 131شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 132شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 133شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...134شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...135شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...136شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 137شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 138شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 139شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 140شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 141شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...142شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 143شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...144شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...145شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...146شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...147شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...148شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...149شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...150شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...151شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 152شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 153شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...154شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 155شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 156شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...157شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...158شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...159شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...160شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 161شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...162شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...163شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 164شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 165شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 166شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...167شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 168شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 169شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...170شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...171شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 172شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...173شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 174شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...175شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...176شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 177شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 178شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 179شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...180شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...181شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...182شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...183شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 184شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 185شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...186شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...187شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 188شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...189شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 190شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...191شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟192شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...193شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...194شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...195شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 196شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...197شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 198شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 199شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 200شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...201شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 202شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 203شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 204شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...205شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 206شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...207شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...208شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...209شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 210شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...211شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...212شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...213شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 214شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...215شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 216شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...217شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...218شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 219شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 220شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 221شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 222شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 223شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ