به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بود

1630عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بود
تار و پود پیرهن از رشتهٔ جانش کنم
منصب مشعل فروزی داده عشقش سینه را
شمعها از آه روشن در شبستانش کنم
خودبخود گل می کند اسرار دلها، تا به کی
همچو بوی غنچه ضبط راز پنهانش کنم
کو عروج طالعی جویا که تا مانند ماه
جای در یک پیرهن با مهر تابانش کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...2شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...3شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 4شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 5شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...6شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...7شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 8شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 9شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...10شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...11شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...12شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...13شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 14شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 15شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 16شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...17شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 18شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 19شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 20شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 21شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 22شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 23شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 24شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 25شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...26شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...27شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...28شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 29شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...30شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 31شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...32شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 33شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...34شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...35شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...36شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...37شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 38شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 39شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 40شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 41شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...42شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 43شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...44شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...45شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...46شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 47شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...48شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 49شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 50شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...51شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...52شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 53شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 54شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 55شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 56شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 57شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...58شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 59شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...60شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...61شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...62شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 63شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 64شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...65شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 66شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 67شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 68شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...69شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...70شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 71شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 72شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 73شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 74شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...75شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...76شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 77شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 78شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 79شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...80شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 81شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...82شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...83شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 84شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 85شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 86شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...87شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 88شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...89شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 90شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...91شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...92شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...93شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 94شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 95شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 96شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...97شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...98شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!99شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 100شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 101شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...102شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 103شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 104شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 105شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 106شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...107شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 108شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 109شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 110شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...111شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 112شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 113شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...114شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 115شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...116شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 117شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...118شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 119شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 120شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 121شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 122شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...123شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 124شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 125شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 126شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 127شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 128شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 129شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 130شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 131شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...132شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 133شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...134شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 135شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 136شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 137شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 138شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 139شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...140شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...141شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 142شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 143شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...144شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...145شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...146شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 147شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 148شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 149شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...150شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...151شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...152شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 153شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 154شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 155شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 156شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 157شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...158شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 159شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...160شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...161شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...162شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...163شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...164شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...165شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...166شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...167شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 168شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 169شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...170شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 171شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 172شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...173شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...174شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...175شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...176شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 177شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...178شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...179شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 180شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 181شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 182شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...183شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 184شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 185شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...186شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...187شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 188شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...189شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 190شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...191شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...192شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 193شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 194شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 195شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...196شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...197شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...198شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...199شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 200شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 201شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...202شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...203شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 204شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...205شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 206شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...207شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟208شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...209شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...210شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...211شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 212شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...213شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 214شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 215شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 216شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...217شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 218شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 219شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 220شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...221شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 222شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...223شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...224شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...225شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 226شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...227شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...228شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...229شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 230شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...231شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 232شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...233شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...234شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 235شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 236شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 237شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 238شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 239شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ