به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کنم

2030عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

روشن از سوز درون امشب چراغت می کنم
از گل داغ ای دل افسرده باغت می کنم
آرمیدی ای دل بی مهر با آسودگی
می کنم باز آشنای درد و داغت می کنم
غیر سوز درد ای داغ جگر افسرده ای
روغن از خون دل امشب در چراغت می کنم
آخر ای بی مهر بر بی تابیم سوزد دلت
می طپم در خون دل چندان که داغت می کنم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...2شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...3شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 4شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...5شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...6شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 7شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...8شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...9شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 10شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 11شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 12شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 13شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...14شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...15شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 16شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 17شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...18شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...19شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 20شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 21شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...22شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...23شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...24شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...25شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 26شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 27شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 28شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...29شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 30شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 31شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 32شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 33شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 34شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 35شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 36شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 37شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...38شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...39شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...40شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 41شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...42شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 43شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...44شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 45شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...46شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...47شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...48شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...49شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 50شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 51شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 52شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 53شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...54شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 55شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...56شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...57شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...58شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 59شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...60شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 61شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 62شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...63شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...64شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 65شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 66شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 67شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 68شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 69شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...70شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 71شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...72شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...73شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...74شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 75شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 76شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...77شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 78شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 79شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 80شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...81شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...82شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 83شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 84شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 85شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 86شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...87شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...88شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 89شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 90شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 91شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...92شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 93شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...94شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...95شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 96شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 97شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 98شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...99شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 100شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...101شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 102شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...103شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...104شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...105شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 106شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 107شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 108شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...109شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...110شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!111شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 112شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 113شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...114شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 115شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 116شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 117شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 118شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...119شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 120شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 121شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 122شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...123شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 124شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 125شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...126شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 127شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...128شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 129شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...130شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 131شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 132شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 133شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 134شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...135شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 136شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 137شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 138شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 139شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 140شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 141شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 142شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 143شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...144شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 145شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...146شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 147شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 148شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 149شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 150شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 151شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...152شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...153شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 154شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 155شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...156شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...157شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...158شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 159شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 160شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 161شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...162شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...163شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...164شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 165شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 166شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 167شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 168شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 169شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...170شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 171شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...172شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...173شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...174شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...175شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...176شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...177شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...178شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...179شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 180شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 181شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...182شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 183شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 184شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...185شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...186شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...187شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...188شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 189شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...190شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...191شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 192شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 193شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 194شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...195شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 196شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 197شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...198شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...199شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 200شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...201شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 202شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...203شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...204شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 205شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 206شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 207شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...208شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...209شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...210شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...211شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 212شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 213شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...214شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...215شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 216شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...217شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 218شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...219شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟220شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...221شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...222شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...223شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 224شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...225شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 226شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 227شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 228شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...229شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 230شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 231شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 232شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...233شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 234شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...235شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...236شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...237شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 238شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...239شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...240شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...241شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 242شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...243شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 244شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...245شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...246شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 247شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 248شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 249شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 250شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 251شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ