به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری دیدم

1750عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری دیدم
گل شفتالوی این باغ را نیلوفری دیدم
بود در دیده ام افتادگی را رتبهٔ دیگر
زمین را بر فراز عرش و کرسی برتری دیدم
نهان در زنگ کلفت تا به کی باشد دلم، زاهد!‏
من این آیینه را از موج روشنگری دیدم
به روی آتش دل همچو مویی جسم زارم را
بسی شبها فکندم تا نشان از آن پری دیدم
فرنگی را رسد گر دعوی ایمان کند جویا
ز بس کس هندوی زلف سیاهش کافری دیدم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...2شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...3شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 4شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 5شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 6شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 7شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...8شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...9شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 10شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 11شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...12شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...13شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 14شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 15شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...16شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...17شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...18شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...19شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 20شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 21شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 22شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...23شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 24شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 25شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 26شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 27شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 28شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 29شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 30شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 31شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...32شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...33شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...34شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 35شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...36شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 37شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...38شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 39شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...40شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...41شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...42شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...43شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 44شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 45شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 46شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 47شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...48شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 49شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...50شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...51شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...52شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 53شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...54شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 55شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 56شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...57شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...58شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 59شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 60شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 61شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 62شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 63شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...64شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 65شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...66شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...67شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...68شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 69شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 70شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...71شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 72شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 73شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 74شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...75شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...76شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 77شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 78شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 79شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 80شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...81شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...82شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 83شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 84شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 85شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...86شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 87شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...88شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...89شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 90شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 91شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 92شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...93شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 94شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...95شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 96شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...97شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...98شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...99شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 100شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 101شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 102شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...103شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...104شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!105شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 106شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 107شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...108شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 109شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 110شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 111شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 112شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...113شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 114شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 115شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 116شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...117شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 118شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 119شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...120شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 121شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...122شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 123شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...124شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 125شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 126شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 127شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 128شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...129شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 130شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 131شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 132شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 133شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 134شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 135شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 136شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 137شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...138شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 139شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...140شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 141شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 142شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 143شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 144شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 145شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...146شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...147شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 148شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 149شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...150شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...151شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...152شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 153شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 154شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 155شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...156شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...157شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...158شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 159شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 160شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 161شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 162شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 163شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...164شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 165شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...166شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...167شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...168شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...169شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...170شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...171شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...172شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...173شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 174شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 175شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...176شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 177شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 178شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...179شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...180شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...181شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...182شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 183شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...184شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...185شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 186شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 187شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 188شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...189شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 190شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 191شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...192شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...193شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 194شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...195شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 196شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...197شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...198شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 199شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 200شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 201شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...202شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...203شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...204شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...205شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 206شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 207شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...208شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...209شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 210شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...211شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 212شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...213شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟214شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...215شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...216شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...217شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 218شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...219شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 220شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 221شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 222شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...223شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 224شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 225شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 226شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...227شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 228شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...229شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...230شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...231شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 232شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...233شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...234شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...235شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 236شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...237شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 238شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...239شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...240شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 241شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 242شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 243شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 244شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 245شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ