کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    کرده جا تا آن لب میگون به افسون در دلم
    غنچه سان شد برگ گل هر قطرهٔ خون در دلم
    می توانی ساقی از جامی روان بخشم شوی
    مهربان شو می به ساغر کن، مکن خون در دلم!‏
    سیر و دور وحشتم بیرون ز خود یک گام نیست
    ریخت عشق از گرد غم تا رنگ هامون در دلم
    در سرم تنها نه همچون شمع بزم آشفتگی است
    دور از او هر قطره خون گشته مجنون در دلم
    فرصت یک ابروار اشکست چشم از حدتم
    جوش طوفان می زند امروز جیحون در دلم
    دود آهی بیش در چشمش نبودی آسمان
    می نشستی گر بجای خم فلاطون در دلم
    هر نفس در سینه ما را سرو آهی می شود
    بسکه جویا کرده جا آن قد موزون در دلم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha