کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام
    دانهٔ زنجیر می ریزد سرشک از دیده ام
    از تنم پیکان او زنجیر می آید برون
    در شب هجران او از بس به خود پیچیده ام
    چشم بینایی است هر داغی دل آشفته را
    بسکه از جوش حیا زان رو نگه دزدیده ام
    نیست جز یخ بلمز از حیرت حدیثی بر لبم
    تا زبان ترک چشم یار را فهمیده ام
    خاک من جویا پس از مردن غبار خاطر است
    بسکه از اوضاع ابنای زمان رنجیده ام

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha