کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود در دستم
    ز هر موجی قدح بال سمندر بود در دستم
    سر و سامان دلجمعی است بی سامانی دنیا
    پریشان بوده ام تا همچو گل زر بود در دستم
    من و می بی تو خوردن وانگهی لاف مسلمانی؟
    پیاله بی جمالت، کافرم گر بود در دستم
    خوشا روزی که گلچین بهار وصل او بودم
    هوا گریان و گل خندان و ساغر بود در دستم
    عجب نبود اگر چون روز روشن شد شب وصلش
    که جام باده جویا مهر انور بود در دستم

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha