به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ

1700عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ
چون معنی لطیف بود در کلام تنگ
گل گل نموده عارضش از حلقه های زلف
چون جلوهٔ ستاره به هنگام شام ننگ
پیوسته باشدم به قفا چشم انتظار
سوزن صفت از آن سپرم ره به گام تنگ
چون با دل اهتزاز گشاید اسیر چرخ
یارب کسی مباد گرفتارم دام تنگ
شد رخنه رخنه سینه ام از یاد ابروش
جویا به تیغ تیز شکافد نیام تنگ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 2شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 3شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 4شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 5شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 6شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 7شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 8شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 9شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 10شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 11شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 12شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...13شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...14شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...15شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 16شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 17شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...18شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 19شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 20شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...21شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 22شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 23شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...24شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...25شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 26شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 27شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 28شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...29شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...30شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...31شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...32شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 33شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 34شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...35شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...36شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...37شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 38شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...39شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...40شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 41شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...42شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...43شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 44شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...45شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...46شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 47شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 48شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 49شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 50شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...51شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...52شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 53شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 54شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...55شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...56شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 57شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 58شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...59شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...60شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...61شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...62شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 63شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 64شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 65شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...66شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 67شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 68شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 69شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 70شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 71شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 72شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 73شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 74شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...75شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...76شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...77شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 78شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...79شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 80شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...81شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 82شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...83شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...84شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...85شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...86شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 87شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 88شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 89شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 90شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...91شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 92شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...93شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...94شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...95شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 96شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...97شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 98شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 99شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...100شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...101شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 102شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 103شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 104شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 105شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 106شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...107شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 108شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...109شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...110شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...111شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 112شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 113شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...114شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 115شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 116شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 117شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...118شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...119شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 120شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 121شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 122شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 123شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...124شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...125شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 126شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 127شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 128شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...129شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 130شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...131شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...132شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 133شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 134شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 135شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...136شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 137شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...138شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 139شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...140شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...141شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...142شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 143شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 144شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 145شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...146شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...147شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!148شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 149شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 150شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...151شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 152شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 153شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 154شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 155شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...156شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 157شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 158شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 159شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...160شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 161شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 162شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...163شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 164شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...165شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 166شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...167شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 168شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 169شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 170شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 171شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...172شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 173شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 174شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 175شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 176شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 177شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 178شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 179شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 180شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...181شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 182شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...183شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 184شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 185شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 186شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 187شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 188شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...189شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...190شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 191شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 192شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...193شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...194شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...195شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 196شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 197شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 198شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...199شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...200شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...201شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 202شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 203شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 204شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 205شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 206شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...207شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 208شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...209شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...210شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...211شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...212شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...213شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...214شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...215شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...216شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 217شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 218شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...219شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 220شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 221شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...222شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...223شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...224شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...225شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 226شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...227شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...228شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 229شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 230شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 231شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...232شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 233شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 234شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...235شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...236شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 237شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...238شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 239شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...240شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...241شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 242شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 243شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 244شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...245شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...246شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...247شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...248شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 249شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 250شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...251شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...252شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 253شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...254شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 255شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...256شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟257شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...258شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...259شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...260شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 261شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...262شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 263شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 264شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 265شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...266شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 267شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 268شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 269شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...270شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 271شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...272شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...273شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...274شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 275شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...276شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...277شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...278شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 279شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...280شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 281شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...282شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...283شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 284شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 285شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 286شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 287شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 288شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ