به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ

1860عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ
چو شعله خونش ازان زد زبانه از رگ سنگ
رضا بخوردن خون دادایم این و آن هم نیست
رسانده روزی ما را زمانه از رگ سنگ
چو نبض در طپش آید ز شوق اگر سازند
خدنگ آن مژه ها را نشانه از رگ سنگ
نه لاله است که جوشد چو خون ز سینهٔ کوه
کشیده آتش شوقش زبانه از رگ سنگ
بگو به بینش، جویا! چطور قافیه ایست؟
فسانه از رگ سنگ و بهانه از رگ سنگ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...2شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 3شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 4شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 5شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 6شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 7شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 8شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 9شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 10شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 11شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 12شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 13شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...14شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...15شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...16شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 17شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 18شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...19شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 20شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 21شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...22شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 23شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 24شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...25شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...26شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 27شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 28شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 29شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...30شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...31شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...32شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...33شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 34شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 35شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...36شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...37شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...38شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 39شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...40شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...41شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 42شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...43شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...44شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 45شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...46شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...47شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 48شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 49شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 50شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 51شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...52شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...53شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 54شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 55شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...56شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...57شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 58شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 59شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...60شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...61شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...62شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...63شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 64شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 65شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 66شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...67شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 68شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 69شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 70شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 71شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 72شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 73شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 74شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 75شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...76شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...77شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...78شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 79شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...80شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 81شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...82شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 83شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...84شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...85شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...86شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...87شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 88شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 89شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 90شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 91شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...92شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 93شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...94شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...95شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...96شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 97شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...98شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 99شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 100شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...101شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...102شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 103شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 104شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 105شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 106شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 107شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...108شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 109شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...110شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...111شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...112شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 113شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 114شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...115شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 116شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 117شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 118شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...119شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...120شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 121شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 122شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 123شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 124شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...125شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...126شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 127شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 128شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 129شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...130شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 131شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...132شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...133شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 134شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 135شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 136شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...137شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 138شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...139شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 140شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...141شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...142شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...143شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 144شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 145شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 146شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...147شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...148شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!149شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 150شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 151شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...152شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 153شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 154شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 155شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 156شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...157شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 158شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 159شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 160شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...161شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 162شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 163شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...164شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 165شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...166شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 167شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...168شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 169شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 170شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 171شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 172شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...173شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 174شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 175شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 176شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 177شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 178شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 179شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 180شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 181شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...182شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 183شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...184شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 185شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 186شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 187شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 188شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 189شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...190شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...191شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 192شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 193شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...194شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...195شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...196شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 197شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 198شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 199شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...200شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...201شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...202شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 203شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 204شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 205شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 206شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 207شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...208شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 209شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...210شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...211شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...212شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...213شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...214شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...215شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...216شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...217شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 218شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 219شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...220شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 221شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 222شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...223شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...224شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...225شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...226شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 227شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...228شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...229شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 230شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 231شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 232شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...233شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 234شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 235شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...236شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...237شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 238شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...239شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 240شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...241شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...242شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 243شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 244شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 245شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...246شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...247شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...248شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...249شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 250شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 251شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...252شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...253شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 254شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...255شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 256شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...257شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟258شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...259شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...260شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...261شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 262شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...263شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 264شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 265شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 266شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...267شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 268شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 269شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 270شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...271شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 272شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...273شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...274شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...275شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 276شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...277شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...278شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...279شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 280شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...281شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 282شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...283شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...284شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 285شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 286شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 287شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 288شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 289شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ