کتابخانه دیجیتال


    با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

    دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وفور زنگ
    خورد فولاد را سازد چو ناخن بند مور زنگ
    فلک را هست در بالا دوی زینت زمهر و مه
    بلی شاطر بلند آوازه می گردد ز شور زنگ
    کدورت مرد را آخر زبون خویش می سازد
    بپیچد گر بود سرپنجه از فولاد زور رنگ
    شود از کینه دل در گرد کلفت عاقبت پنهان
    سیه گردد چو بر آیینه زور آرد وفور زنگ
    بصد شوخی دلم را برد جویا مصرع گویا
    سلیمانی کند در عالم آیینه مور زنگ

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید
فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

نظرات

Captcha