به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۵۷: رخت آیینه را لبریز صاف نور می سازد

1970عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

رخت آیینه را لبریز صاف نور می سازد
شرر را در دل خارا چراغ طور می سازد
دل اهل ریا از ترک دنیا تیره می گردد
سحر را چشم پوشیدن شب دیجور می سازد
ز دونان بیشتر اهل بصیرت در تعب باشند
مگس با چشم مردم خویش را زنبور می سازد
علاج چرخ کج رو پشت دست همتم داند
کمان سخت را سرپنجهٔ پرزور می سازد
ز خود دوری گزین باشد زنزدیکان او گردی
به خود نزدیکیت از بزم جانان دور می سازد
به عنوان کنایه ریزه خواینهای غیر امشب
ز غیرت خاطرم را محشور زنبور می سازد
نباشد بی سبب آمیزش می با کدو جویا
مزاج خشک مغزان را می انگور می سازد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۵۶: مفت رندی است که کام از لب ساغر گی ...2شمارهٔ ۵۵۷: رخت آیینه را لبریز صاف نور می ساز ...3شمارهٔ ۵۵۸: زورآوران که پنجهٔ افلاک می برند 4شمارهٔ ۵۵۹: خامه ام گاهی به او گر نامه ای انش ...5شمارهٔ ۵۶۰: دلها بسی بر آتش حسنش سپند شد 6شمارهٔ ۵۶۱: چون به صحرا نکهت آن زلف شبگون می ...7شمارهٔ ۵۶۲: از گریه دیده ای که سفیدش نمی کنند 8شمارهٔ ۵۶۳: چون شدم از خویش ره در بزم یارم دا ...9شمارهٔ ۵۶۴: سرو من چون به سر شوخی انداز آمد 10شمارهٔ ۵۶۵: می رود ظلمت چو خورشید از کمین پید ...11شمارهٔ ۵۶۶: می توان صد عمر داد ناله و فریاد د ...12شمارهٔ ۵۶۷: شکست از جوش غم بازار رنگم ناله پی ...13شمارهٔ ۵۶۸: نه تنها بی تو رنگ از روی گل آزاد ...14شمارهٔ ۵۶۹: عاقلان موعظه را زیب ده هوش کنند 15شمارهٔ ۵۷۰: زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آ ...16شمارهٔ ۵۷۱: لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام ...17شمارهٔ ۵۷۲: بی تو چشمم حلقهٔ گلدام حیرانی مبا ...18شمارهٔ ۵۷۳: زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یاب ...19شمارهٔ ۵۷۴: کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند ...20شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...21شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 22شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...23شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 24شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...25شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 26شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 27شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 28شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...29شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...30شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...31شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 32شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...33شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 34شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 35شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 36شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 37شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...38شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 39شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 40شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...41شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...42شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 43شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...44شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...45شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 46شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...47شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...48شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 49شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...50شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...51شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...52شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...53شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 54شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...55شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...56شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...57شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...58شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 59شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 60شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 61شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...62شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 63شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 64شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...65شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...66شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...67شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...68شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 69شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...70شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 71شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 72شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 73شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...74شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 75شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 76شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 77شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 78شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 79شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 80شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 81شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...82شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...83شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...84شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...85شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 86شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 87شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 88شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 89شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...90شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...91شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 92شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...93شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 94شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...95شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...96شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 97شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 98شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 99شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 100شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 101شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 102شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...103شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...104شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 105شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...106شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...107شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...108شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 109شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...110شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 111شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...112شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...113شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 114شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...115شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...116شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 117شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...118شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...119شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 120شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...121شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 122شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...123شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...124شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 125شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...126شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 127شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 128شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...129شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 130شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...131شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...132شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 133شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 134شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...135شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 136شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 137شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 138شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 139شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...140شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...141شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 142شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 143شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...144شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 145شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 146شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...147شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...148شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 149شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...150شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 151شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 152شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 153شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 154شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...155شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...156شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...157شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...158شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 159شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 160شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 161شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...162شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 163شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...164شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 165شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...166شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...167شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 168شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 169شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 170شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...171شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 172شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 173شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...174شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 175شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...176شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 177شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...178شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 179شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 180شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...181شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 182شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...183شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 184شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...185شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...186شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...187شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 188شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 189شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...190شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 191شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 192شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...193شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...194شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...195شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...196شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 197شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...198شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...199شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...200شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...201شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 202شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 203شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...204شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 205شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...206شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...207شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 208شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 209شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 210شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...211شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 212شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 213شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 214شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...215شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 216شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 217شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 218شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 219شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 220شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 221شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...222شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...223شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 224شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 225شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 226شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 227شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 228شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...229شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...230شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 231شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 232شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 233شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 234شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...235شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 236شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...237شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 238شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 239شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 240شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 241شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 242شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 243شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 244شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 245شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 246شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 247شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 248شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...249شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...250شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...251شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 252شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 253شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...254شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 255شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 256شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...257شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 258شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 259شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...260شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...261شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 262شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 263شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 264شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...265شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...266شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...267شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...268شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 269شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 270شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...271شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...272شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...273شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 274شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...275شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...276شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 277شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...278شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...279شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 280شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...281شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...282شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 283شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 284شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 285شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 286شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...287شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...288شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 289شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 290شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...291شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...292شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 293شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 294شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...295شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...296شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...297شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...298شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 299شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 300شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 301شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...302شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 303شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 304شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 305شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 306شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 307شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 308شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 309شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 310شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...311شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...312شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...313شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 314شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...315شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 316شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...317شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 318شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...319شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...320شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...321شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...322شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 323شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 324شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 325شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 326شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...327شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 328شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...329شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...330شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...331شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 332شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...333شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 334شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 335شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...336شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...337شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 338شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 339شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 340شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 341شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 342شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...343شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 344شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...345شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...346شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...347شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 348شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 349شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...350شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 351شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 352شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 353شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...354شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...355شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 356شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 357شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 358شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 359شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...360شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...361شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 362شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 363شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 364شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...365شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 366شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...367شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...368شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 369شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 370شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 371شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...372شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 373شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...374شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 375شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...376شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...377شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...378شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 379شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 380شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 381شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...382شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...383شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!384شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 385شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 386شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...387شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 388شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 389شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 390شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 391شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...392شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 393شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 394شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 395شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...396شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 397شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 398شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...399شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 400شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...401شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 402شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...403شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 404شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 405شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 406شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 407شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...408شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 409شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 410شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 411شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 412شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 413شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 414شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 415شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 416شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...417شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 418شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...419شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 420شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 421شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 422شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 423شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 424شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...425شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...426شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 427شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 428شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...429شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...430شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...431شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 432شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 433شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 434شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...435شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...436شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...437شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 438شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 439شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 440شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 441شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 442شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...443شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 444شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...445شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...446شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...447شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...448شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...449شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...450شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...451شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...452شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 453شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 454شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...455شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 456شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 457شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...458شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...459شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...460شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...461شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 462شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...463شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...464شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 465شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 466شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 467شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...468شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 469شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 470شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...471شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...472شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 473شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...474شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 475شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...476شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...477شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 478شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 479شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 480شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...481شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...482شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...483شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...484شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 485شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 486شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...487شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...488شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 489شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...490شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 491شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...492شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟493شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...494شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...495شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...496شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 497شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...498شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 499شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 500شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 501شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...502شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 503شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 504شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 505شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...506شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 507شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...508شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...509شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...510شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 511شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...512شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...513شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...514شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 515شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...516شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 517شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...518شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...519شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 520شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 521شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 522شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 523شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 524شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ