به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۵۶۷: شکست از جوش غم بازار رنگم ناله پیدا شد

2080عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

شکست از جوش غم بازار رنگم ناله پیدا شد
به خود پیچید آهم شعلهٔ جواله پیدا شد
سرشکم آب و رنگ خون حسرت گشت بی رویت
به خون غلطید آهم بی تو داغ لاله پیدا شد
تب عشقش ز بس بیتاب دارد خاطر جویا
نگاه گرم کردم بر لبش تبخاله پیدا شد

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۵۶۶: می توان صد عمر داد ناله و فریاد د ...2شمارهٔ ۵۶۷: شکست از جوش غم بازار رنگم ناله پی ...3شمارهٔ ۵۶۸: نه تنها بی تو رنگ از روی گل آزاد ...4شمارهٔ ۵۶۹: عاقلان موعظه را زیب ده هوش کنند 5شمارهٔ ۵۷۰: زچشمم جز سرشک لعل گون بیرون نمی آ ...6شمارهٔ ۵۷۱: لاله آسا هر که در عشق تو خون آشام ...7شمارهٔ ۵۷۲: بی تو چشمم حلقهٔ گلدام حیرانی مبا ...8شمارهٔ ۵۷۳: زفن خویش نفعی اهل فن هرگز نمی یاب ...9شمارهٔ ۵۷۴: کس به سعی از پای دل زنجیر نتواند ...10شمارهٔ ۵۷۵: بی تو دل در خوردن غم مرغ آتشخوار ...11شمارهٔ ۵۷۶: سرخی از لعل تو زایل به مکیدن نشود 12شمارهٔ ۵۷۷: زهجرت همچو خارا در تنم آتش نهان ب ...13شمارهٔ ۵۷۸: دلا ببال که روزی غبار خواهی شد 14شمارهٔ ۵۷۹: غنچه تا بگشود لب، خونین دلم آمد ب ...15شمارهٔ ۵۸۰: گل داغ سر پرشور سودا عالمی دارد 16شمارهٔ ۵۸۱: شور خندیدن گل چون به سر جوش آید 17شمارهٔ ۵۸۲: رنگ حسن گل رخان هند را چون ریختند 18شمارهٔ ۵۸۳: یاد رخسار تو تا در جیب دل گلها فش ...19شمارهٔ ۵۸۴: اشکم چون خون زدیده چکان بی تو می ...20شمارهٔ ۵۸۵: دلم را گریه بر مژگان آتش بار می آ ...21شمارهٔ ۵۸۶: در سینه آنچه این دل مایوس می کند 22شمارهٔ ۵۸۷: رفتی و نقش فنایت زیب آن کاشانه ما ...23شمارهٔ ۵۸۸: بسکه از آهم هوا امشب کدورتناک بود 24شمارهٔ ۵۸۹: زجوش ناز دندانت در نایاب را ماند 25شمارهٔ ۵۹۰: تا غنچهٔ دل بلبل گل پیرهنی شد 26شمارهٔ ۵۹۱: باز دل زآتش سودای تو درمی گیرد 27شمارهٔ ۵۹۲: شور در زیر فلک زان لعل میگون شد ب ...28شمارهٔ ۵۹۳: هر که از چشم تو کیفیت والا دارد 29شمارهٔ ۵۹۴: اسم باید که موافق بمسمی باشد 30شمارهٔ ۵۹۵: ز آهم حسن روی یار بی اندازه می گر ...31شمارهٔ ۵۹۶: خوی آن جور آشنا بیگانه از هوشم کن ...32شمارهٔ ۵۹۷: نخل بلندی است عشق داغ تو بارش بود 33شمارهٔ ۵۹۸: در فضای سینه چون شاهین یادش بر پر ...34شمارهٔ ۵۹۹: هوای او فلاطون را زخود بیگانه می ...35شمارهٔ ۶۰۰: دل غافل ز ریاضت به صفایی نرسید 36شمارهٔ ۶۰۱: آه اگر از پیش چشم آن سرو قامت بگذ ...37شمارهٔ ۶۰۲: با لب خشک آنکه در عشق تو دامن تر ...38شمارهٔ ۶۰۳: از خطش آیینهٔ عارض مکدر می شود 39شمارهٔ ۶۰۴: از آن گلگشت با غم بر سر فریاد می ...40شمارهٔ ۶۰۵: زمی حسن فرنگش چون به فکر آب و رنگ ...41شمارهٔ ۶۰۶: نه همین عشق سر و تن دل و جان را ه ...42شمارهٔ ۶۰۷: بگو به پیرمغان که شبها به روی میخ ...43شمارهٔ ۶۰۸: تنها نه چرخ بی سر و پا رقص می کند 44شمارهٔ ۶۰۹: به لقای تو هر آن دیده که روشن باش ...45شمارهٔ ۶۱۰: از سخن یک جو نه بر قدر سخن پرور ف ...46شمارهٔ ۶۱۱: بسکه گوهر بر کنارم چشم خون بالا ف ...47شمارهٔ ۶۱۲: از زمین و آسمان هرگز دلم آبی نخور ...48شمارهٔ ۶۱۳: کسی که در طلبش درد جستجو دارد 49شمارهٔ ۶۱۴: زخم دلم چو غنچه فراهم نمی شود 50شمارهٔ ۶۱۵: چو آفتاب جمال تو آشکاره شود 51شمارهٔ ۶۱۶: غنچه در صحن چمن دل را نه آسان واک ...52شمارهٔ ۶۱۷: سوار شو که جمالت یکی شود 53شمارهٔ ۶۱۸: چه کامها که قدح از تو برنمی گیرد 54شمارهٔ ۶۱۹: گل فیض از ریاض حسن زاهد چیدنی دار ...55شمارهٔ ۶۲۰: آمدی چون چشم روزن دیده بیخواب از ...56شمارهٔ ۶۲۱: پیچ و خم مو را چو آن مشکین سلاسل ...57شمارهٔ ۶۲۲: چو او در بزم ارباب هوس می رفت و م ...58شمارهٔ ۶۲۳: آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود 59شمارهٔ ۶۲۴: در دل، آنانکه غم یار نهان می دارن ...60شمارهٔ ۶۲۵: سالکانی که به خورشید رخت دل بستند 61شمارهٔ ۶۲۶: کامت چو در شوی به خطرها همی دهند 62شمارهٔ ۶۲۷: چو از فکر کام تو حاصل شود 63شمارهٔ ۶۲۸: هر که در عشقت ز مژگان اشک نابش می ...64شمارهٔ ۶۲۹: آنکه زلفش به دلم دست تطاول پیچد 65شمارهٔ ۶۳۰: عجزم از عشق محال است عنان تاب شود 66شمارهٔ ۶۳۱: بلبلی نیست دل خسته که نالان نشود 67شمارهٔ ۶۳۲: ز روز حشر شهید ترا چه بیم بود 68شمارهٔ ۶۳۳: چشم مخمور تو چون بازار صهبا بشکند 69شمارهٔ ۶۳۴: تا بر رخ تو زلف پریشان نمی شود 70شمارهٔ ۶۳۵: گل به آن روی نکو می ماند 71شمارهٔ ۶۳۶: رهی از خود نرفتن غیر گمراهی نمی ب ...72شمارهٔ ۶۳۷: دل به قدر عقل هر کس را اسیر غم شو ...73شمارهٔ ۶۳۸: در این زمانه خوشش باد اگر غمی دار ...74شمارهٔ ۶۳۹: زموج چین توانی ساده کردن گر جبین ...75شمارهٔ ۶۴۰: می نشاط که در جام شاه ریخته اند 76شمارهٔ ۶۴۱: فصل نوبهاران است ابر در خروش آمد 77شمارهٔ ۶۴۲: عشاق همچو دل به بر شیر خفته اند 78شمارهٔ ۶۴۳: لب تو چون نمک نوشخند خواهد شد 79شمارهٔ ۶۴۴: هر که محو جلوهٔ جانان شود، جانان ...80شمارهٔ ۶۴۵: طعن ها زاهد به عشق پاک دامن می زن ...81شمارهٔ ۶۴۶: غنچه مانند این دهن باشد 82شمارهٔ ۶۴۷: می به جام گل از آن رخسار زیبا ریخ ...83شمارهٔ ۶۴۸: بحر را چشم تر ما از نظر می افکند 84شمارهٔ ۶۴۹: به قدر دستگه پامال حب مال خواهی ش ...85شمارهٔ ۶۵۰: صید خلق اهل ریا در گوشه گیری دیده ...86شمارهٔ ۶۵۱: سوار ابلق لیل و نهار خود باشد 87شمارهٔ ۶۵۲: چو مهر دوست مرا در حریم جان تابد 88شمارهٔ ۶۵۳: آیینه با وقار تو سیماب می شود 89شمارهٔ ۶۵۴: از شور جنون هیچ کس آگاه نمی بود 90شمارهٔ ۶۵۵: اگر غبار ره یار می توانی شد 91شمارهٔ ۶۵۶: شب که حالم زغم هجر تو دیگرگون بود 92شمارهٔ ۶۵۷: سوی گلشن شو اکسیر حیاتت گر هوس با ...93شمارهٔ ۶۵۸: آن دم که باده کلفتم از سینه می بر ...94شمارهٔ ۶۵۹: خط به گرد عارضش گرد شمیم گل بود 95شمارهٔ ۶۶۰: شب که در ساغر شراب ارغوان افکنده ...96شمارهٔ ۶۶۱: دایما خون دلم زان زلف و کاکل می چ ...97شمارهٔ ۶۶۲: عیار ناقصان از فکر کامل می تواند ...98شمارهٔ ۶۶۳: غمی به خاطرم از بیش و کم نمی آید 99شمارهٔ ۶۶۴: چو انگشتان نایی دایما در رقص می آ ...100شمارهٔ ۶۶۵: تا چند رود دل پی کاری که ندارد 101شمارهٔ ۶۶۶: دست خواهش تا توان از مدعا باید کش ...102شمارهٔ ۶۶۷: لب خندان به تو ای غنچه دهن بخشیدن ...103شمارهٔ ۶۶۸: دگر بوی کبابم از دل آواره می آید 104شمارهٔ ۶۶۹: دل عاشق ز منع اشک خونین غرق خون م ...105شمارهٔ ۶۷۰: دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی ...106شمارهٔ ۶۷۱: هرگز از پیش نظر آن رخ رخشان نرود 107شمارهٔ ۶۷۲: به شوخی برق را راه تپش بر بال و پ ...108شمارهٔ ۶۷۳: دل را به قدر خمکده ها جوش داده ان ...109شمارهٔ ۶۷۴: تنها نه همین یارم گوش سبکی دارد 110شمارهٔ ۶۷۵: نه آسان زان سر کو عاشق بیدل برون ...111شمارهٔ ۶۷۶: نیکی به خلق چرخ زبرجد نمی کند 112شمارهٔ ۶۷۷: گر از بحرین چشمم ابر نیسان مایه و ...113شمارهٔ ۶۷۸: تا دلم هنگامهٔ مهر و وفا را گرم ک ...114شمارهٔ ۶۷۹: قهقهه خنده مرا در غم او ناله بود 115شمارهٔ ۶۸۰: با همه اعضا مرا چون ابر گریان ساخ ...116شمارهٔ ۶۸۱: اشک ما موج شراب دل بود 117شمارهٔ ۶۸۲: هر که چون صبح خودنمایی کرد 118شمارهٔ ۶۸۳: در این زمانه کسی نیست رو به من خن ...119شمارهٔ ۶۸۴: ‏ آتش آهم ز بس گلزار بی نم می شود 120شمارهٔ ۶۸۵: با چمن دوش به شوخی چه اداها می کر ...121شمارهٔ ۶۸۶: کدامین شب به خواب آن روی خندانم ن ...122شمارهٔ ۶۸۷: وای بر دیده اگر محو بدایع نشود 123شمارهٔ ۶۸۸: اشتیاقم جام می را جان تصور می کند 124شمارهٔ ۶۸۹: سخن سازی چو چشم یار در دنیا نمی ب ...125شمارهٔ ۶۹۰: قصیده ای که درآن مدح مرتضی نبود 126شمارهٔ ۶۹۱: آه ما کی در شب هجرت فلک پیما نشد 127شمارهٔ ۶۹۲: ز رنگ چهره ام بوی بهار درد می آید 128شمارهٔ ۶۹۳: چه جورها که غمت با دل تباه نکرد 129شمارهٔ ۶۹۴: از نخستم تن ز درد عشق غم فرسوده ب ...130شمارهٔ ۶۹۵: آشنا با عشق اگر شد عقدهٔ دل وا شو ...131شمارهٔ ۶۹۶: اضطرابی دارم از آرام شوخ و شنگ تر 132شمارهٔ ۶۹۷: روم از خویشتن دنبال دلدار 133شمارهٔ ۶۹۸: ای ز فیض لطف عامت گشته خون ناب شی ...134شمارهٔ ۶۹۹: فصل بهاران شده ساغر بگیر 135شمارهٔ ۷۰۰: غفل نبرده بهره ای از روزگار عمر 136شمارهٔ ۷۰۱: گرچه از موج هوا چین بر جبین دارد ...137شمارهٔ ۷۰۲: نونهالم را ز بس بگذاشت بر شوخی مد ...138شمارهٔ ۷۰۳: بی ذکر تو نیکو نبود پیشهٔ دیگر 139شمارهٔ ۷۰۴: به بیخودی شد از آن همزبان من تصوی ...140شمارهٔ ۷۰۵: می رباید خط روی لاله گونم بیشتر 141شمارهٔ ۷۰۶: گریم ز هجر آن گل رو چون سحاب وار 142شمارهٔ ۷۰۷: بی جلوهٔ روی تو نظر بسته نکوتر 143شمارهٔ ۷۰۸: از گل داغ جنون دارم بهاری در نظر 144شمارهٔ ۷۰۹: شد دل دریا کنارم ته همین از چشم ت ...145شمارهٔ ۷۱۰: اگر از سوز عشقت سوخت دل دیوانه ای ...146شمارهٔ ۷۱۱: پای هر نخلی که بوسیدم به دوران به ...147شمارهٔ ۷۱۲: باشد ارباب رعونت را ز بی مغزی غرو ...148شمارهٔ ۷۱۳: کار دنیا فکر ای دانا ندارد اینقدر 149شمارهٔ ۷۱۴: نباشد غیر عشق نیکوانم پیشهٔ دیگر 150شمارهٔ ۷۱۵: آب از گداز دل نخورد سرو آه اگر 151شمارهٔ ۷۱۶: از ازل بی وحشتی نبود دل ما را قرا ...152شمارهٔ ۷۱۷: رفت می نوشیم ز یاد آخر 153شمارهٔ ۷۱۸: نیست جز افغان مرا در بزم آن مکار ...154شمارهٔ ۷۱۹: به فکر نام مباش اینقدر همین زنهار 155شمارهٔ ۷۲۰: چون شود محو از دل خاکی سرشت ما غب ...156شمارهٔ ۷۲۱: یادش از شوخی به دل ما را نمی گیرد ...157شمارهٔ ۷۲۲: گذشتم از سر عشقت من و خیال دگر 158شمارهٔ ۷۲۳: آمدی مستانه و گل گل طرب دارد بهار 159شمارهٔ ۷۲۴: دلم از هجر تو خون است امروز 160شمارهٔ ۷۲۵: عمر رفت و هست ذوق آن بر و دوشم هن ...161شمارهٔ ۷۲۶: چشم آینه پرآب است از مثال من هنوز 162شمارهٔ ۷۲۷: دل عاشق زفغان سیر نگردد هرگز 163شمارهٔ ۷۲۸: صبح شد ساقی همان مستی شب دارم هنو ...164شمارهٔ ۷۲۹: شد از نگاه که آشفته یار ما امروز 165شمارهٔ ۷۳۰: مردم و مهر ترا در دل نهان دارم هن ...166شمارهٔ ۷۳۱: در دامن دل اشک ز مژگان تر انداز 167شمارهٔ ۷۳۲: نوبهار آمد هوا آیینه پرواز است با ...168شمارهٔ ۷۳۳: فریاد چقدرها خورد افسوس بر امروز 169شمارهٔ ۷۳۴: مستان پی گلگشت چمن می رسد امروز 170شمارهٔ ۷۳۵: به سیر باغ خرامان شد آن نگار امرو ...171شمارهٔ ۷۳۶: غیر از ایام وصال بت دلخواه مپرس 172شمارهٔ ۷۳۷: معنیی گر هست با رند می آشام است و ...173شمارهٔ ۷۳۸: ز لب به سینه عبث نیست ترکناز نفس 174شمارهٔ ۷۳۹: غنچه از دلبستگی گردیده پنهان در ل ...175شمارهٔ ۷۴۰: به رنگ شمع بگدازد ز سوز سینه ام ت ...176شمارهٔ ۷۴۱: بی تو ساغر لخت دل چون لاله دارد د ...177شمارهٔ ۷۴۲: با صدانداز نشست آن بت رعنا در پیش 178شمارهٔ ۷۴۳: می مکد خون دلم را غنچه عنابی اش 179شمارهٔ ۷۴۴: طراوت دارد از بس نوبهار حسن سرشار ...180شمارهٔ ۷۴۵: سرشته اند ز فیض هوای صبح تنش 181شمارهٔ ۷۴۶: تا یاد ترا کرده دلم راهبر خویش 182شمارهٔ ۷۴۷: هر قدر غم بیند از گردون بود دانا ...183شمارهٔ ۷۴۸: ز حیرت ماند در بند چکیدن گوهر کوش ...184شمارهٔ ۷۴۹: ندارد بیش ازین دل طاقت صهبای پر ز ...185شمارهٔ ۷۵۰: نشست و کان کیفیت ازو شد بزم رنگین ...186شمارهٔ ۷۵۱: در بند پاس خاطر غیر اینقدر مباش 187شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...188شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...189شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...190شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...191شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 192شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 193شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...194شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 195شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...196شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...197شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 198شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 199شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 200شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...201شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 202شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 203شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 204شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...205شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 206شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 207شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 208شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 209شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 210شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 211شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...212شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...213شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 214شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 215شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 216شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 217شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 218شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...219شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...220شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 221شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 222شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 223شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 224شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...225شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 226شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...227شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 228شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 229شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 230شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 231شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 232شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 233شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 234شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 235شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 236شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 237شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 238شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...239شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...240شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...241شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 242شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 243شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...244شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 245شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 246شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...247شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 248شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 249شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...250شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...251شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 252شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 253شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 254شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...255شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...256شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...257شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...258شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 259شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 260شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...261شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...262شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...263شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 264شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...265شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...266شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 267شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...268شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...269شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 270شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...271شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...272شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 273شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 274شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 275شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 276شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...277شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...278شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 279شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 280شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...281شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...282شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 283شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 284شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...285شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...286شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...287شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...288شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 289شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 290شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 291شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...292شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 293شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 294شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 295شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 296شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 297شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 298شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 299شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 300شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...301شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...302شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...303شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 304شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...305شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 306شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...307شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 308شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...309شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...310شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...311شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...312شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 313شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 314شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 315شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 316شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...317شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 318شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...319شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...320شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...321شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 322شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...323شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 324شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 325شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...326شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...327شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 328شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 329شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 330شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 331شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 332شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...333شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 334شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...335شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...336شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...337شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 338شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 339شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...340شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 341شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 342شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 343شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...344شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...345شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 346شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 347شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 348شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 349شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...350شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...351شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 352شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 353شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 354شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...355شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 356شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...357شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...358شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 359شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 360شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 361شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...362شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 363شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...364شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 365شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...366شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...367شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...368شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 369شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 370شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 371شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...372شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...373شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!374شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 375شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 376شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...377شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 378شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 379شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 380شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 381شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...382شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 383شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 384شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 385شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...386شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 387شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 388شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...389شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 390شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...391شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 392شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...393شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 394شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 395شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 396شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 397شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...398شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 399شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 400شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 401شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 402شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 403شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 404شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 405شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 406شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...407شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 408شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...409شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 410شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 411شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 412شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 413شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 414شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...415شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...416شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 417شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 418شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...419شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...420شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...421شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 422شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 423شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 424شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...425شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...426شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...427شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 428شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 429شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 430شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 431شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 432شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...433شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 434شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...435شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...436شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...437شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...438شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...439شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...440شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...441شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...442شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 443شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 444شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...445شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 446شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 447شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...448شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...449شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...450شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...451شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 452شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...453شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...454شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 455شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 456شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 457شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...458شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 459شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 460شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...461شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...462شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 463شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...464شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 465شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...466شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...467شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 468شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 469شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 470شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...471شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...472شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...473شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...474شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 475شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 476شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...477شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...478شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 479شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...480شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 481شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...482شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟483شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...484شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...485شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...486شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 487شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...488شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 489شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 490شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 491شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...492شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 493شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 494شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 495شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...496شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 497شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...498شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...499شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...500شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 501شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...502شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...503شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...504شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 505شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...506شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 507شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...508شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...509شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 510شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 511شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 512شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 513شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 514شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ