به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موزونش

1970عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

به گلزاری که در رفتار آید سرو موزونش
برافرازد پی نظاره قامت بید مجنونش
که نظاره از بس نازکی مژگان بهم سودن
کم از دندان فشردن نیست بر لبهای میگونش
زده بر گوشهٔ دامان محشر تکیهٔ راحت
مباش ایمن شهید عشق را خوابیده گر خونش
اگر با جعد مشکین تو سنبل همسری جوید
کند مانند بوی گل نسیم از باغ بیرونش
ز درد دل اگر جویا نمایم نکته ای انشا
شود خون و چکد از هر شکنج نامه مضمونش

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۵۲: حسن معنی را وی بینا ز نادیدن به خ ...2شمارهٔ ۷۵۳: به گلزاری که در رفتار آید سرو موز ...3شمارهٔ ۷۵۴: چنان کز قهر او مانند صهبا آب شد آ ...4شمارهٔ ۷۵۵: دل به عشق از بستگی وا می شود غمگی ...5شمارهٔ ۷۵۶: از یاد که گردید دلت مسکن آتش 6شمارهٔ ۷۵۷: به وادیی که کند تیغ عشق تسخیرش 7شمارهٔ ۷۵۸: ز مستی گر رسد دستم به لبهای نمک س ...8شمارهٔ ۷۵۹: شکاریی که دلم گشته است نخجیرش 9شمارهٔ ۷۶۰: هرگز صدا نبرده در این بزم ره به گ ...10شمارهٔ ۷۶۱: ای دل هم آرمیده و هم می رمیده باش ...11شمارهٔ ۷۶۲: زل بند چاشنی باشد حلاوت از لبش 12شمارهٔ ۷۶۳: خوشا جوش بهار تبت و دامان کهسارش 13شمارهٔ ۷۶۴: بتی که برده دلم زلف عنبر بویش 14شمارهٔ ۷۶۵: از آن چون آب در گلها بود آهسته رف ...15شمارهٔ ۷۶۶: در بزم می چو آمده ای بی حجاب باش 16شمارهٔ ۷۶۷: سبزه پامال شد از نرمی خویش 17شمارهٔ ۷۶۸: بود لبریز صهبای لطافت ساغر نگش 18شمارهٔ ۷۶۹: یار مست است امشب و من کامرانم از ...19شمارهٔ ۷۷۰: بهره از یاری یاری نیستش 20شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 21شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 22شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 23شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 24شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 25شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...26شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...27شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 28شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 29شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 30شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 31شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 32شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...33شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...34شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 35شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 36شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 37شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 38شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...39شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 40شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...41شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 42شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 43شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 44شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 45شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 46شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 47شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 48شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 49شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 50شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 51شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 52شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...53شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...54شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...55شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 56شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 57شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...58شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 59شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 60شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...61شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 62شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 63شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...64شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...65شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 66شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 67شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 68شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...69شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...70شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...71شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...72شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 73شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 74شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...75شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...76شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...77شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 78شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...79شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...80شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 81شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...82شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...83شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 84شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...85شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...86شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 87شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 88شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 89شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 90شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...91شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...92شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 93شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 94شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...95شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...96شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 97شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 98شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...99شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...100شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...101شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...102شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 103شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 104شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 105شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...106شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 107شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 108شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 109شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 110شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 111شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 112شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 113شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 114شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...115شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...116شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...117شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 118شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...119شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 120شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...121شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 122شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...123شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...124شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...125شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...126شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 127شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 128شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 129شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 130شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...131شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 132شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...133شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...134شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...135شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 136شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...137شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 138شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 139شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...140شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...141شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 142شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 143شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 144شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 145شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 146شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...147شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 148شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...149شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...150شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...151شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 152شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 153شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...154شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 155شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 156شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 157شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...158شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...159شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 160شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 161شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 162شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 163شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...164شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...165شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 166شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 167شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 168شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...169شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 170شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...171شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...172شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 173شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 174شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 175شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...176شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 177شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...178شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 179شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...180شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...181شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...182شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 183شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 184شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 185شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...186شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...187شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!188شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 189شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 190شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...191شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 192شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 193شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 194شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 195شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...196شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 197شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 198شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 199شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...200شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 201شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 202شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...203شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 204شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...205شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 206شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...207شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 208شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 209شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 210شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 211شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...212شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 213شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 214شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 215شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 216شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 217شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 218شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 219شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 220شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...221شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 222شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...223شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 224شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 225شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 226شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 227شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 228شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...229شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...230شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 231شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 232شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...233شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...234شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...235شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 236شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 237شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 238شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...239شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...240شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...241شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 242شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 243شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 244شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 245شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 246شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...247شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 248شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...249شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...250شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...251شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...252شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...253شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...254شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...255شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...256شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 257شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 258شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...259شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 260شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 261شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...262شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...263شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...264شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...265شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 266شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...267شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...268شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 269شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 270شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 271شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...272شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 273شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 274شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...275شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...276شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 277شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...278شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 279شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...280شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...281شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 282شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 283شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 284شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...285شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...286شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...287شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...288شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 289شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 290شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...291شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...292شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 293شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...294شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 295شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...296شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟297شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...298شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...299شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...300شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 301شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...302شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 303شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 304شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 305شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...306شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 307شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 308شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 309شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...310شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 311شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...312شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...313شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...314شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 315شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...316شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...317شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...318شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 319شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...320شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 321شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...322شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...323شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 324شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 325شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 326شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 327شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 328شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ