به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک

2270عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک
بو را چو دمی همنفس باد کند مشک
دل را به شمیمی ز غم آزاد کند مشک
هر عقدهٔ دل را گره باد کند مشک
پوشیده نماند به جهان جوهر معنی
هر چند خموش آمده فریاد کند مشک
از نسبت آن جعد سیه موج هوا را
آشفته تر از زلف پریزاد کند مشک
افشرده دل چاک مرا حلقهٔ آن زلف
حاشا که به زخم اینهمه بیداد کند مشک
هر بوی که بیرون دهد از خود ز ختن دور
جویا ز جدایی گله بنیاد کند مشک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...2شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 3شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 4شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 5شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 6شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...7شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 8شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...9شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 10شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 11شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 12شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 13شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 14شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 15شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 16شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 17شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 18شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 19شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 20شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...21شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...22شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...23شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 24شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 25شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...26شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 27شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 28شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...29شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 30شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 31شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...32شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...33شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 34شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 35شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 36شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...37شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...38شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...39شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...40شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 41شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 42شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...43شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...44شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...45شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 46شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...47شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...48شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 49شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...50شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...51شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 52شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...53شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...54شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 55شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 56شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 57شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 58شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...59شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...60شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 61شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 62شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...63شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...64شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 65شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 66شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...67شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...68شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...69شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...70شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 71شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 72شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 73شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...74شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 75شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 76شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 77شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 78شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 79شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 80شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 81شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 82شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...83شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...84شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...85شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 86شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...87شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 88شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...89شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 90شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...91شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...92شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...93شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...94شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 95شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 96شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 97شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 98شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...99شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 100شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...101شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...102شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...103شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 104شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...105شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 106شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 107شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...108شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...109شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 110شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 111شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 112شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 113شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 114شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...115شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 116شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...117شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...118شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...119شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 120شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 121شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...122شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 123شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 124شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 125شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...126شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...127شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 128شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 129شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 130شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 131شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...132شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...133شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 134شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 135شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 136شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...137شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 138شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...139شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...140شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 141شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 142شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 143شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...144شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 145شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...146شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 147شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...148شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...149شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...150شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 151شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 152شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 153شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...154شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...155شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!156شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 157شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 158شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...159شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 160شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 161شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 162شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 163شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...164شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 165شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 166شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 167شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...168شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 169شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 170شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...171شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 172شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...173شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 174شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...175شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 176شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 177شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 178شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 179شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...180شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 181شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 182شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 183شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 184شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 185شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 186شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 187شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 188شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...189شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 190شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...191شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 192شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 193شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 194شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 195شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 196شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...197شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...198شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 199شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 200شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...201شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...202شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...203شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 204شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 205شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 206شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...207شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...208شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...209شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 210شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 211شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 212شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 213شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 214شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...215شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 216شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...217شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...218شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...219شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...220شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...221شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...222شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...223شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...224شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 225شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 226شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...227شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 228شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 229شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...230شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...231شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...232شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...233شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 234شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...235شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...236شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 237شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 238شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 239شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...240شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 241شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 242شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...243شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...244شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 245شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...246شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 247شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...248شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...249شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 250شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 251شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 252شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...253شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...254شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...255شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...256شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 257شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 258شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...259شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...260شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 261شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...262شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 263شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...264شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟265شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...266شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...267شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...268شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 269شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...270شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 271شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 272شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 273شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...274شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 275شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 276شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 277شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...278شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 279شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...280شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...281شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...282شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 283شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...284شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...285شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...286شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 287شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...288شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 289شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...290شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...291شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 292شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 293شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 294شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 295شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 296شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ