به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک

1780عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک
هر قطرهٔ خون در تن رنجور شود خشک
ای مغبچهٔ مگشا سر خم محتسب آمد
این چشمه مباد از نظر شور شود خشک
هر سر که در او زمزمهٔ عشق نباشد
امید که چون کاسهٔ طنبور شود خشک
هرگز نبرد نام می از مرده دلی ها
یارب لب زاهد چو لب گور شود خشک
آن زخم که لب تشنهٔ آب دم تیغ است
مپسند که همچون لب مخمور شود خشک
جویا ز تف آتش دل سیل سرشکم
چون آینه در دیدهٔ مهجور شود خشک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 2شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 3شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...4شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 5شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...6شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 7شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 8شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 9شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 10شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 11شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 12شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 13شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 14شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 15شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 16شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 17شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...18شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...19شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...20شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 21شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 22شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...23شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 24شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 25شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...26شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 27شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 28شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...29شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...30شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 31شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 32شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 33شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...34شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...35شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...36شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...37شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 38شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 39شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...40شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...41شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...42شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 43شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...44شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...45شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 46شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...47شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...48شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 49شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...50شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...51شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 52شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 53شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 54شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 55شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...56شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...57شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 58شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 59شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...60شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...61شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 62شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 63شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...64شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...65شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...66شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...67شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 68شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 69شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 70شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...71شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 72شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 73شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 74شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 75شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 76شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 77شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 78شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 79شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...80شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...81شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...82شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 83شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...84شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 85شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...86شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 87شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...88شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...89شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...90شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...91شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 92شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 93شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 94شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 95شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...96شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 97شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...98شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...99شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...100شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 101شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...102شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 103شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 104شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...105شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...106شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 107شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 108شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 109شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 110شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 111شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...112شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 113شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...114شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...115شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...116شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 117شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 118شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...119شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 120شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 121شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 122شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...123شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...124شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 125شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 126شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 127شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 128شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...129شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...130شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 131شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 132شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 133شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...134شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 135شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...136شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...137شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 138شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 139شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 140شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...141شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 142شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...143شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 144شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...145شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...146شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...147شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 148شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 149شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 150شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...151شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...152شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!153شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 154شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 155شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...156شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 157شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 158شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 159شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 160شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...161شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 162شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 163شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 164شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...165شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 166شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 167شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...168شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 169شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...170شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 171شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...172شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 173شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 174شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 175شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 176شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...177شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 178شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 179شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 180شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 181شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 182شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 183شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 184شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 185شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...186شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 187شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...188شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 189شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 190شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 191شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 192شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 193شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...194شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...195شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 196شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 197شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...198شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...199شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...200شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 201شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 202شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 203شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...204شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...205شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...206شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 207شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 208شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 209شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 210شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 211شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...212شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 213شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...214شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...215شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...216شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...217شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...218شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...219شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...220شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...221شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 222شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 223شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...224شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 225شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 226شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...227شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...228شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...229شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...230شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 231شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...232شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...233شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 234شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 235شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 236شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...237شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 238شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 239شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...240شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...241شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 242شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...243شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 244شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...245شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...246شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 247شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 248شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 249شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...250شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...251شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...252شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...253شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 254شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 255شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...256شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...257شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 258شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...259شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 260شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...261شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟262شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...263شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...264شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...265شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 266شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...267شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 268شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 269شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 270شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...271شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 272شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 273شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 274شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...275شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 276شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...277شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...278شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...279شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 280شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...281شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...282شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...283شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 284شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...285شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 286شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...287شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...288شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 289شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 290شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 291شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 292شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 293شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ