به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک

1610عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

در راه شوق جانان عزم سفر مبارک
بر فوج غم دلم را فتح و ظفر مبارک
امروز صید مطلب بست آرزو به فتراک
تیر دعای ما را بال اثر مبارک
شکر خدا که امروز کام از لبش گرفتم
بر گلبن امیدم گلبرگ تر مبارک
کردیم نوبر بوس نام خدا ز لعلش
بر نخل نارس ما بادا ثمر مبارک
رویت به ملک خوبی صاحب قران شد از خط
با برگ گل قران ریحان تر مبارک
بستم میان همت جویا به سیر لاهور
امید وصل یاری نازک کمر مبارک

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 2شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 3شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 4شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...5شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 6شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...7شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 8شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 9شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 10شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 11شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 12شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 13شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 14شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 15شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 16شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 17شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 18شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...19شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...20شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...21شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 22شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 23شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...24شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 25شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 26شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...27شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 28شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 29شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...30شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...31شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 32شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 33شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 34شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...35شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...36شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...37شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...38شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 39شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 40شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...41شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...42شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...43شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 44شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...45شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...46شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 47شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...48شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...49شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 50شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...51شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...52شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 53شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 54شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 55شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 56شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...57شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...58شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 59شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 60شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...61شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...62شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 63شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 64شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...65شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...66شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...67شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...68شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 69شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 70شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 71شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...72شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 73شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 74شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 75شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 76شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 77شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 78شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 79شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 80شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...81شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...82شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...83شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 84شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...85شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 86شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...87شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 88شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...89شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...90شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...91شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...92شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 93شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 94شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 95شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 96شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...97شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 98شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...99شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...100شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...101شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 102شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...103شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 104شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 105شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...106شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...107شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 108شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 109شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 110شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 111شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 112شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...113شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 114شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...115شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...116شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...117شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 118شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 119شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...120شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 121شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 122شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 123شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...124شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...125شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 126شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 127شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 128شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 129شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...130شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...131شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 132شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 133شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 134شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...135شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 136شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...137شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...138شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 139شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 140شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 141شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...142شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 143شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...144شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 145شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...146شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...147شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...148شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 149شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 150شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 151شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...152شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...153شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!154شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 155شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 156شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...157شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 158شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 159شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 160شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 161شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...162شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 163شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 164شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 165شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...166شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 167شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 168شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...169شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 170شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...171شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 172شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...173شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 174شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 175شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 176شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 177شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...178شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 179شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 180شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 181شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 182شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 183شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 184شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 185شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 186شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...187شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 188شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...189شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 190شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 191شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 192شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 193شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 194شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...195شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...196شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 197شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 198شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...199شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...200شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...201شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 202شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 203شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 204شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...205شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...206شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...207شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 208شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 209شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 210شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 211شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 212شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...213شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 214شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...215شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...216شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...217شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...218شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...219شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...220شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...221شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...222شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 223شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 224شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...225شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 226شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 227شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...228شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...229شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...230شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...231شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 232شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...233شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...234شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 235شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 236شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 237شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...238شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 239شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 240شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...241شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...242شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 243شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...244شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 245شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...246شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...247شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 248شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 249شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 250شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...251شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...252شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...253شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...254شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 255شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 256شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...257شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...258شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 259شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...260شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 261شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...262شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟263شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...264شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...265شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...266شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 267شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...268شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 269شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 270شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 271شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...272شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 273شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 274شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 275شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...276شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 277شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...278شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...279شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...280شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 281شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...282شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...283شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...284شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 285شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...286شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 287شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...288شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...289شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 290شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 291شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 292شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 293شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 294شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ