به تارنماری گنجینه فارسی خوش آمدید. لطفا در معرفی تارنمای گنجینه فارسی ما را یاری بفرمایید

منوی دسترسی

کتابخانه دیجیتال

جویا تبریزی

جویا تبریزیغزل هاشمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط

1640عکس بساز

با دو بار کلیک روی واژه‌ها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها می‌توانید آنها را در لغتنامه ی دهخدا جستجو کنید

نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط
داد گلبن را بکف جامی ز سر جوش نشاط
خندهٔ بی اختیار گل ز هوشش برده است
سینه می مالد چمن بر خاک از جوش نشاط
همچنان کز خاک روید غنچه ای پهلوی گل
در چمن دل را کشد شادی در آغوش نشاط
گشته در گلشن ز فیض ساقی ابر بهار
لاله مست خرمی و گل قدح نوش نشاط
نه همین رعناست مست خرمی از جام گل
زعفرانی پوش زیبا گشته بیهوش نشاط
دور ازو جویا، کشد خمیازهٔ حسرت چمن
نیست گل را مانده باز از خنده آغوش نشاط

شما می توانید این مطلب را با صدای خود ضبط کنید و برای دیگران به یادگار بگذارید.

کافی ست فایل مورد نظر را انتخاب کنید و برای ما ارسال کنید. صوت شما پس از تایید ، در سایت نمایش داده خواهد شد.

توجه داشته باشید که برای هر مطلب فقط یک فایل می توانید ارسال کنید و با هر بار ارسال ، فایل های قبلی حذف خواهند شد.

یک فایل آپلود کنید

فرمت های mp3 و wav پذیرفته می شوند.

1شمارهٔ ۷۷۱: گیرم غم تو و دل خونین دهم عوض 2شمارهٔ ۷۷۲: نوبهار آمد خرامان دوش بر دوش نشاط 3شمارهٔ ۷۷۳: تنها نه تنگنای دلم شد خراب خط 4شمارهٔ ۷۷۴: هرگز نیامده است و نیاید ز ما غلط 5شمارهٔ ۷۷۵: چو بیند آن عذار لاله گون شمع 6شمارهٔ ۷۷۶: غیر از دلم که بی تو در او گشته دا ...7شمارهٔ ۷۷۷: بود از سوز دلم هر قطره خون در تن ...8شمارهٔ ۷۷۸: میستاند باج از صرصر نگاه تند خلق 9شمارهٔ ۷۷۹: هر سبزه سراپای زبانست در این باغ 10شمارهٔ ۷۸۰: گر نیست آفتاب برین در کمین برف 11شمارهٔ ۷۸۱: ز فیض باده شود پیکر ضعیف شگرف 12شمارهٔ ۷۸۲: جمله عالم را هویدا کرد عشق 13شمارهٔ ۷۸۳: هر که بگشاید زبان نطق بیجا پیش خل ...14شمارهٔ ۷۸۴: رفتم اما بی تو بس بی طاقتم داد از ...15شمارهٔ ۷۸۵: در کسب هوا کوش که آزاد کند مشک 16شمارهٔ ۷۸۶: لعل لب او راست ز رنگین سخنی رنگ 17شمارهٔ ۷۸۷: در راه شوق جانان عزم سفر مبارک 18شمارهٔ ۷۸۸: از سوز دلم دیدهٔ مهجور شود خشک 19شمارهٔ ۷۸۹: نه همین چون نی، گلو بی دور ساغر ب ...20شمارهٔ ۷۹۰: در تنم از خون نمی گذاشت فریاد 21شمارهٔ ۷۹۱: دل از کف رفت بدگو را ز کلفت در وف ...22شمارهٔ ۷۹۲: کشیده لاله شراب شبانه از رگ سنگ 23شمارهٔ ۷۹۳: حسن صدا از آن دهن غنچه فام تنگ 24شمارهٔ ۷۹۴: باشد کسی که سر خوی او ز جام دل 25شمارهٔ ۷۹۵: گل کی نهد از ناز قدم بر سر بلبل 26شمارهٔ ۷۹۶: خنجر مژگان او زد زخم پنهانی به دل 27شمارهٔ ۷۹۷: چو گل ز فیض صبوحی پر است جام جمال 28شمارهٔ ۷۹۸: از فیض عشق دید بسی فتح باب دل 29شمارهٔ ۷۹۹: از نور بندگیست فروغ جبین دل 30شمارهٔ ۸۰۰: یار می آید و به استقبال 31شمارهٔ ۸۰۱: می گشاید چشم بستن قفل درهای وصال 32شمارهٔ ۸۰۲: بیند چو خرامیدن رنگین ترا گل 33شمارهٔ ۸۰۳: به محشر تا سری از خاک بیرون آورم ...34شمارهٔ ۸۰۴: دارد دلم مهر علی از بسکه پنهان در ...35شمارهٔ ۸۰۵: آن سبک مغزی که بر تن پروری بنهاد ...36شمارهٔ ۸۰۶: هرگز نبوده غیر توام آرزوی دل 37شمارهٔ ۸۰۷: کو زبانی که دهم شرح گرفتاری دل 38شمارهٔ ۸۰۸: کی غمی از پا و کی پروای از سر داش ...39شمارهٔ ۸۰۹: ما خاک ره جلوه آن سرو روانیم 40شمارهٔ ۸۱۰: چشم تا بر آفتاب عارضت وا می کنیم 41شمارهٔ ۸۱۱: کرده جا تا آن لب میگون به افسون د ...42شمارهٔ ۸۱۲: در راه تو گه جان و گهی سر بفشانیم 43شمارهٔ ۸۱۳: با شیخ خانقاه می ناب می زنم 44شمارهٔ ۸۱۴: چو وصف ابروی آن ماه عالمگیر می گف ...45شمارهٔ ۸۱۵: شب غم، بی جمالش، ساغر، اخگر بود د ...46شمارهٔ ۸۱۶: عقل افلاطون منش را ریشخندی می زنم 47شمارهٔ ۸۱۷: ما را بود ز خون جگر لاله رنگ چشم 48شمارهٔ ۸۱۸: دیده بر روی خیال تو شبی واکردیم 49شمارهٔ ۸۱۹: تا ز یاد او دل غم پیشه رنگین می ک ...50شمارهٔ ۸۲۰: بود آسودگی در اضطراب از چشم بیتاب ...51شمارهٔ ۸۲۱: به راه عشق در گام نخست از خود سفر ...52شمارهٔ ۸۲۲: بسکه جا کرده است مهرت در سراپای ت ...53شمارهٔ ۸۲۳: از غار راه ریزد عشق رنگ خانه ام 54شمارهٔ ۸۲۴: تا بود سودای زلفش در سر شوریده ام 55شمارهٔ ۸۲۵: نه از بیگانه چشم مردمی نه زآشنا د ...56شمارهٔ ۸۲۶: دشت را از جلوه اش رشک گلستان دیده ...57شمارهٔ ۸۲۷: نخست از پهلوی خود دید آفت ها دل ت ...58شمارهٔ ۸۲۸: به یمن همت عشقت ز قید دل رستم 59شمارهٔ ۸۲۹: ز بیدردان مرا وا می نماید زخم پنه ...60شمارهٔ ۸۳۰: روشن از سوز درون امشب چراغت می کن ...61شمارهٔ ۸۳۱: بی تو چون پسته طرب ساخته غمناکترم 62شمارهٔ ۸۳۲: و قمری از فغان خود را دمی بیکار ن ...63شمارهٔ ۸۳۳: دهد دل را به سیلاب فنا سیرابی اشک ...64شمارهٔ ۸۳۴: درآمد تا در آغوش تمنا آن برو دوشم 65شمارهٔ ۸۳۵: بسکه با سامان شد از حسن ملیحی دید ...66شمارهٔ ۸۳۶: کبود از بوسه امشب لعل آن رشک پری ...67شمارهٔ ۸۳۷: فصل بهار اسیر گل و سرو و سوسنم 68شمارهٔ ۸۳۸: دور از تو زبسکه بی دماغم 69شمارهٔ ۸۳۹: فارغ از اندیشهٔ خار کف پا بوده ام 70شمارهٔ ۸۴۰: دلی از فیض یاد عارضش رشک چمن دارم 71شمارهٔ ۸۴۱: خوش آندم کز جفایش خوشدلی بنیاد می ...72شمارهٔ ۸۴۲: گرنه از جوش نزاکت بر تنش سنگین بو ...73شمارهٔ ۸۴۳: آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم 74شمارهٔ ۸۴۴: بی او ز خون ناب دماغی چو تر کنیم 75شمارهٔ ۸۴۵: کبوتر را ره آگاهی از احوال خود بس ...76شمارهٔ ۸۴۶: صد شکر کز غم چو تویی زار و خسته ا ...77شمارهٔ ۸۴۷: به شهربند تعلق دمی قرار ندارم 78شمارهٔ ۸۴۸: بشکفت، شد نشانهٔ آن تیر اگر دلم 79شمارهٔ ۸۴۹: بی تو بیگانه چو عکس رخت از هوش خو ...80شمارهٔ ۸۵۰: بستهٔ خود بودم از فیض ریاضت وا شد ...81شمارهٔ ۸۵۱: بجز سر جوش می عقل آفرینی چون نمی ...82شمارهٔ ۸۵۲: تا ز جام عشق دل مستان شد و دیوانه ...83شمارهٔ ۸۵۳: مکن آرایش آن زلف پی تسخیرم 84شمارهٔ ۸۵۴: دست هوس زنعمت دنیا کشیده ام 85شمارهٔ ۸۵۵: آشنا خواهد شدن ما و ترا دلها بهم 86شمارهٔ ۸۵۶: ز بس بالد نگه از دیدنت در چشم حیر ...87شمارهٔ ۸۵۷: ما منت مرهم به جراحت نپسندیم 88شمارهٔ ۸۵۸: از غرور توبه غرق معصیت تا گردنم 89شمارهٔ ۸۵۹: من که از جوش تجلی رشک نخل ایمنم 90شمارهٔ ۸۶۰: افروخت تا ز باده عذار سمن برم 91شمارهٔ ۸۶۱: مستیش افزود تا بشکست مینای دلم 92شمارهٔ ۸۶۲: اگر حرفی ز سوز آتش عشقش بیان کردم 93شمارهٔ ۸۶۳: افروختهٔ عشقم و پروانهٔ خویشم 94شمارهٔ ۸۶۴: ز شوق آنکه به گوشت رسیده آوازم 95شمارهٔ ۸۶۵: در حریم وصل از دلدار دور افتاده ا ...96شمارهٔ ۸۶۶: نیست تنها بی رخت دشمن گریبان ناله ...97شمارهٔ ۸۶۷: در کدورت خون شدم از خویش شادان آم ...98شمارهٔ ۸۶۸: ما دل خویش به ابروی خم آویخته ایم 99شمارهٔ ۸۶۹: حباب آسا فتد از دیدهٔ تر قطره اشک ...100شمارهٔ ۸۷۰: اصلا بمی شکایتی از غم نکرده ایم 101شمارهٔ ۸۷۱: به او نزدیکم و از شرم خود را دور ...102شمارهٔ ۸۷۲: رفتی و بی تو باده کشیدن نسازدم 103شمارهٔ ۸۷۳: خاکساری را چو نقش پای تا دل بسته ...104شمارهٔ ۸۷۴: ما که دل در فکر دنیای خراب افکنده ...105شمارهٔ ۸۷۵: بی تو از بس گرد غم بر چهرهٔ دل دا ...106شمارهٔ ۸۷۶: زحال من چسان آگاه گردد شوخ خودکام ...107شمارهٔ ۸۷۷: ای من خراب طورک رندانه تان شوم 108شمارهٔ ۸۷۸: سوخت تا از پرتو آن آتشین خو پیکرم 109شمارهٔ ۸۷۹: یکرنگ بیخودی شده از خود بریده ام 110شمارهٔ ۸۸۰: ضعف نگذاشت که یک ره جهد از جا آهم 111شمارهٔ ۸۸۱: غمی در خاطر هر کس وطن گیرد غمین ب ...112شمارهٔ ۸۸۲: گلگشت چارباغ برو دوش کرده ایم 113شمارهٔ ۸۸۳: لخت لخت از یاد رویت شد دل بی کینه ...114شمارهٔ ۸۸۴: تا ز عکست برگ گل سیما بود آیینه ا ...115شمارهٔ ۸۸۵: نماید چون جرس در راه شوق شوخ بیبا ...116شمارهٔ ۸۸۶: ننگ منت بر نتابد همت مردانه ام 117شمارهٔ ۸۸۷: کرد دلها را به مژگان نرگس جانانه ...118شمارهٔ ۸۸۸: در سراغ تو غبار رم عنقا گشتیم 119شمارهٔ ۸۸۹: خیال ساغر چشم تو کرده مدهوشم 120شمارهٔ ۸۹۰: بی خطا از بس رساند زخم بر بالای ز ...121شمارهٔ ۸۹۱: تا نهاد آن مست رنگین جلوه پا در ک ...122شمارهٔ ۸۹۲: به تماشای تو بشفت بهار نگهم 123شمارهٔ ۸۹۳: چنان ز زشتی کردار خود خجل شده ام 124شمارهٔ ۸۹۴: زبیتابی شود هر دم فزونتر آتش شوقم 125شمارهٔ ۸۹۵: گرفت عشقش ازین دست اگر گریانم 126شمارهٔ ۸۹۶: دهد بوی جگر پرکاله آهم 127شمارهٔ ۸۹۷: از وصال مایوس است این دلی که من د ...128شمارهٔ ۸۹۸: بسکه تلخی چشانده هجرانم 129شمارهٔ ۸۹۹: فزونتر گردد از زهد ریایی نخوت مرد ...130شمارهٔ ۹۰۰: شبی کز یاد آن مه بر جگر دندان بیف ...131شمارهٔ ۹۰۱: عشق در زنهار باشد از دل غم پیشه ا ...132شمارهٔ ۹۰۲: دل را اسیر پیچش آن مو گذاشتیم 133شمارهٔ ۹۰۳: نمک پروردهٔ لعلت تکلم 134شمارهٔ ۹۰۴: بزم رقصی زا ن نگار سیمبر می خواست ...135شمارهٔ ۹۰۵: تا به معراج فنا یعنی شهادتگاه عشق 136شمارهٔ ۹۰۶: گل دیدار ترا چون پی چیدن رفتم 137شمارهٔ ۹۰۷: چون آینه بر روی تو مدهوش نگاهم 138شمارهٔ ۹۰۸: دل پراضطرابی؛ دست و پا گم کرده ای ...139شمارهٔ ۹۰۹: در چمن با درد عشقت گر دمی منزل کن ...140شمارهٔ ۹۱۰: خاک راه آن سیه مستم به هنگام خرام 141شمارهٔ ۹۱۱: سبز در خون جگر شد ریشهٔ اندیشه ام 142شمارهٔ ۹۱۲: خموشم ارچه به ظاهر ولی پر از سخنم 143شمارهٔ ۹۱۳: مرا بس بود روز دیوان عام 144شمارهٔ ۹۱۴: شدم پیر و همان مغلوب نفس غفلت آیی ...145شمارهٔ ۹۱۵: به هیچ کس نرسیده است سود ازین مرد ...146شمارهٔ ۹۱۶: زخنده ساغر بر لب رسیده ای دارم 147شمارهٔ ۹۱۷: خود را به تو بی راحله رفتم برسانم 148شمارهٔ ۹۱۸: تنها همین ز چشم نه گوهر فکنده ایم 149شمارهٔ ۹۱۹: رسته از قید مذاهب دست در مولا زدی ...150شمارهٔ ۹۲۰: ز لعل او دلی شوریده دارم 151شمارهٔ ۹۲۱: از سکوت افشای اسرار نهانی کرده ای ...152شمارهٔ ۹۲۲: عذار لعل گون خوب است از خوبان بهم ...153شمارهٔ ۹۲۳: زین بیش جور با دل خونین ما مکن 154شمارهٔ ۹۲۴: بی جان بود قدح شب آدینه بر زمین 155شمارهٔ ۹۲۵: شب پا نهد چو مست می ناب بر زمین 156شمارهٔ ۹۲۶: جهان را محتسب، چندی به کام می پرس ...157شمارهٔ ۹۲۷: چو یافت لذت بیداد خنجر مژگان 158شمارهٔ ۹۲۸: چه می شود؟ نفسی در کنار ما بنشین! ...159شمارهٔ ۹۲۹: آنچه در حق گلستان می کند فصل خزان 160شمارهٔ ۹۳۰: تو و نامهربانی و به قصد ما میان ب ...161شمارهٔ ۹۳۱: نخواهد کرد گردون بعد از این آهنگ ...162شمارهٔ ۹۳۲: گر چنین در ضعف دایم بگذرد احوال م ...163شمارهٔ ۹۳۳: کام دل از لب شکرشکنی شیرین کن 164شمارهٔ ۹۳۴: در دیار همتم فرش است گوهر بر زمین 165شمارهٔ ۹۳۵: بر لب منه پیالهٔ سرشار بیش ازین 166شمارهٔ ۹۳۶: تو و مستی و ناز و عشوه و مغرور خو ...167شمارهٔ ۹۳۷: چو رو از برقع آن رشک قمر می آورد ...168شمارهٔ ۹۳۸: آشفته زلف را زصبا می کنی، مکن!169شمارهٔ ۹۳۹: بی سخن نیست ترا یک سر مو بیش دهن 170شمارهٔ ۹۴۰: کی کمال مرد بدخو بر کسی گردد عیان 171شمارهٔ ۹۴۱: چون شمیم غنچه آیی گر ز قید دل برو ...172شمارهٔ ۹۴۲: خضر نتوانست نرد عشق آسان باختن 173شمارهٔ ۹۴۳: ز پهلوی ریاضت کسب انوار سعادت کن 174شمارهٔ ۹۴۴: پنهان تراست ساعد سیمین در آستین 175شمارهٔ ۹۴۵: ز خویشتن نفسی گر نهی قدم بیرون 176شمارهٔ ۹۴۶: کرده تا از گرمی خویت حکایت سر زبا ...177شمارهٔ ۹۴۷: غازه از عکس رخت بر چهرهٔ گلشن مزن 178شمارهٔ ۹۴۸: از نسیم صبحگاهی کرده در بر پیرهن 179شمارهٔ ۹۴۹: نیست جای پانهادن بر زمین 180شمارهٔ ۹۵۰: در خرام آمد چو آن مشکین سلاسل بر ...181شمارهٔ ۹۵۱: ساعد او می زند بر شمع کافور آستین 182شمارهٔ ۹۵۲: خوبرو بسیار از کشمیر می آید برون 183شمارهٔ ۹۵۳: برون آی از نقاب و مشهدم را رشک ای ...184شمارهٔ ۹۵۴: لرزد از جورت دل خلق خدا بر خویشتن 185شمارهٔ ۹۵۵: از آن دو لب چه گل کام می توان چید ...186شمارهٔ ۹۵۶: چون شمع برافروختی از باده کشیدن 187شمارهٔ ۹۵۷: چون نهد عارف به پر از خلوت دل پا ...188شمارهٔ ۹۵۸: تا خزان آمد گل کامی نچیدیم از چمن 189شمارهٔ ۹۵۹: دل آگاه آزاد است از اندیشهٔ مردن 190شمارهٔ ۹۶۰: به سعی در طلبش راه جستجو سر کن 191شمارهٔ ۹۶۱: از عاشقان چه گویم و صبر و توانشان 192شمارهٔ ۹۶۲: تا نهاد آن آفتاب شعله خو پا در چم ...193شمارهٔ ۹۶۳: ساز شد در پردهٔ خاموشی آخر جنگ من 194شمارهٔ ۹۶۴: بوسی ز کنج لعل لبش انتخاب کن 195شمارهٔ ۹۶۵: انکسار مرا تماشا کن 196شمارهٔ ۹۶۶: غیر را امشب کباب از اختلاط یار کن 197شمارهٔ ۹۶۷: ساقی بیار باده و عیشم به کام کن 198شمارهٔ ۹۶۸: امروز چون توان به مدارا گریستن 199شمارهٔ ۹۶۹: چراغ دودهٔ مجد و علا امام حسین 200شمارهٔ ۹۷۰: شعلهٔ حسن ز تو سینهٔ سوزان از من 201شمارهٔ ۹۷۱: شد بهار و گشت عالم گلستان، ما همچ ...202شمارهٔ ۹۷۲: چو گل شکفت دگر توبه اختیار مکن 203شمارهٔ ۹۷۳: چنان یکباره ترک تیغ باز من برید ا ...204شمارهٔ ۹۷۴: شد خیال رویش از بس آشنای چشم من 205شمارهٔ ۹۷۵: عجب ز غنچه به آن لعل همسری کردن 206شمارهٔ ۹۷۶: شمعی که مرا روشنی جان تن است آن 207شمارهٔ ۹۷۷: ساقیا رحمی بر احوال من افتاده کن 208شمارهٔ ۹۷۸: حیف باشد واله دنیای دون پرور شدن 209شمارهٔ ۹۷۹: خداوندا دل وارسته از دنیا کرامت ک ...210شمارهٔ ۹۸۰: به خود بست آنکه ز آب و تاب خود چو ...211شمارهٔ ۹۸۱: چشم بد دور آفتاب می نماید بر زمین 212شمارهٔ ۹۸۲: پرند بوی گل پیراهن او 213شمارهٔ ۹۸۳: ریخت مژگانت که ویرانی بود آباد از ...214شمارهٔ ۹۸۴: گلستان بی بر رویی به زندان می زند ...215شمارهٔ ۹۸۵: بسکه نرم و صاف باشد سربسر اعضای ا ...216شمارهٔ ۹۸۶: نیست آسان چارهٔ دیوانهٔ گیسوی او 217شمارهٔ ۹۸۷: بسکه سنگینم ز بار غم به راه جستجو 218شمارهٔ ۹۸۸: صحبت بی نفاق یاران کو 219شمارهٔ ۹۸۹: نه همین پیچد به خود از شوق رویت م ...220شمارهٔ ۹۹۰: حسن از تاب و تب است از شعلهٔ دیدا ...221شمارهٔ ۹۹۱: دمیده همچو مهر از مشرق خوبی جمال ...222شمارهٔ ۹۹۲: آنکه شور صد قیامت بود با خلخال او 223شمارهٔ ۹۹۳: ای شوخ قوشجی که ز بیداد خوی تو 224شمارهٔ ۹۹۴: چه کنم با صف مژگان بلا پرور او 225شمارهٔ ۹۹۵: در سحرخیزی به ارباب سعادت یار شو 226شمارهٔ ۹۹۶: مستغنی از می آیم ز جان نگاه او 227شمارهٔ ۹۹۷: چون سر راه تو گیرم دادخواه از دست ...228شمارهٔ ۹۹۸: ترا دو ابروی پیوسته بر جبین شکفته 229شمارهٔ ۹۹۹: کی کنم سودا به نقد جان و دل کالای ...230شمارهٔ ۱۰۰۰: در گلویم بی تو هر دم آب می گردد ...231شمارهٔ ۱۰۰۱: کو بهاران تا برآید از کمین ابرسی ...232شمارهٔ ۱۰۰۲: گشته بی لعل تو خم در دل میخانه گ ...233شمارهٔ ۱۰۰۳: از حیا تا رنگ رخسارت به پرواز آم ...234شمارهٔ ۱۰۰۴: بسکه در شادی و غم با خلق یک رنگ ...235شمارهٔ ۱۰۰۵: زفیض فکر شب ها چون به دور شمع، پ ...236شمارهٔ ۱۰۰۶: سال سال از من نمی رسی چه جای ماه ...237شمارهٔ ۱۰۰۷: به جام لاله می رنگ تا بود در کوه 238شمارهٔ ۱۰۰۸: برنتابد دیدهٔ خونین ما بار نگاه 239شمارهٔ ۱۰۰۹: رفتیم ز بس با دل پر شور در این ر ...240شمارهٔ ۱۰۱۰: می کشد عکس ترا پر تنگ در بر آینه 241شمارهٔ ۱۰۱۱: زان چشم مست کار صبوحی کند نگاه 242شمارهٔ ۱۰۱۲: به زر نگین صفت از بس دل تو بند ش ...243شمارهٔ ۱۰۱۳: در دلم از گریه دایم سخت تر گردد ...244شمارهٔ ۱۰۱۴: زاشک آخر به دل فیضی رسد آهسته آه ...245شمارهٔ ۱۰۱۵: غنچه بی جلوهٔ دیدار تو دل تنگ شد ...246شمارهٔ ۱۰۱۶: الهی در ره فقرم شکوه پادشاهی ده 247شمارهٔ ۱۰۱۷: نور عرفان در دل صافی ضمیران برده ...248شمارهٔ ۱۰۱۸: پرتو افکن گشت رخسار تو تا در آین ...249شمارهٔ ۱۰۱۹: کردم از لخت جگر طرح زبان تازه ای 250شمارهٔ ۱۰۲۰: گشتم اسیر نوگل بلبل ندیده ای 251شمارهٔ ۱۰۲۱: دل چیست واله نگه ترک زاده ای 252شمارهٔ ۱۰۲۲: صورت حالش دگرگون شد ز گل رخساره ...253شمارهٔ ۱۰۲۳: دوش بر قلب دل غم زده غافل زده ای 254شمارهٔ ۱۰۲۴: آه که امشب چها با دل ما کرده ای 255شمارهٔ ۱۰۲۵: ای دل از فیض محبت چه بسامان شده ...256شمارهٔ ۱۰۲۶: عید من باشد گرفتاری به یار تازه ...257شمارهٔ ۱۰۲۷: باز از تغافلی صف پیمان شکسته ای 258شمارهٔ ۱۰۲۸: از برم دل می برد هر دم به رنگ تا ...259شمارهٔ ۱۰۲۹: تو جنگجو چقدر جور آشنا که نه ای 260شمارهٔ ۱۰۳۰: خیال تندخویی با دلم سر می کند با ...261شمارهٔ ۱۰۳۱: ز بس با خویش بردم آرزوی سرمه سا ...262شمارهٔ ۱۰۳۲: چون بی تو چارهٔ دل محزون کند کسی 263شمارهٔ ۱۰۳۳: نهانی در حجاب زندگانی 264شمارهٔ ۱۰۳۴: می افزود چراغ زندگانی 265شمارهٔ ۱۰۳۵: تا مرا شد با تو ای گل پیرهن دلبس ...266شمارهٔ ۱۰۳۶: دست ریزش ساقیا هرگز مباد از ما ک ...267شمارهٔ ۱۰۳۷: ز زنجیری که عشق انداخت بر پای من ...268شمارهٔ ۱۰۳۸: گشاید بر رخت درهای فیض از یمن هش ...269شمارهٔ ۱۰۳۹: ای من فدای نام تو یا مرتضی علی 270شمارهٔ ۱۰۴۰: سر کویی بود عشرتگه ما یا گلستانی 271شمارهٔ ۱۰۴۱: ز هجرت پیکرم خواب فراموش است پند ...272شمارهٔ ۱۰۴۲: چه خواهد شد دمی با غنچه هم آواز ...273شمارهٔ ۱۰۴۳: خود را چو زخود جدا بیابی 274شمارهٔ ۱۰۴۴: زاهد از خشکی است کز مینا کند پهل ...275شمارهٔ ۱۰۴۵: تا قیامت در شکنج دام زلف دلبری 276شمارهٔ ۱۰۴۶: دل دیوانهٔ عشق تو از هر قطرهٔ خو ...277شمارهٔ ۱۰۴۷: چند دل را به جهان گذران شاد کنی؟278شمارهٔ ۱۰۴۸: خوش آن رندی که مینا را به ساغر م ...279شمارهٔ ۱۰۴۹: شوی ز خویش چو بیگانه یار خود باش ...280شمارهٔ ۱۰۵۰: ز چشمت سرمه گرد وحشت آهوست پندار ...281شمارهٔ ۱۰۵۱: جز تو روشن نبود دیدهٔ بیخواب کسی 282شمارهٔ ۱۰۵۲: اگر تن را نه در اول ز بالیدن نگه ...283شمارهٔ ۱۰۵۳: کشید شور جنونم سوی بیابانی 284شمارهٔ ۱۰۵۴: دولت اگر ز پهلوی خست هوس کنی 285شمارهٔ ۱۰۵۵: در تعب باشد روانت تا گرفتار تنی 286شمارهٔ ۱۰۵۶: از رعونت تا به کی سرو پا در گل ش ...287شمارهٔ ۱۰۵۷: عقدهٔ دل واکند زلف گرهگیر کسی 288شمارهٔ ۱۰۵۸: دل می بردم غنچهٔ خندان تو جتی 289شمارهٔ ۱۰۵۹: تا دور ز رخ نقاب کردی 290شمارهٔ ۱۰۶۰: به چشمم موج می دور از تو شمشیر ا ...291شمارهٔ ۱۰۶۱: از هر که گشت محو تو مستور نیستی 292شمارهٔ ۱۰۶۲: این چه بیداد است ای شمشاد قامت م ...293شمارهٔ ۱۰۶۳: به قصد کشتنم افراخت قد خورشید سی ...294شمارهٔ ۱۰۶۴: فسونسازی که دل را می برد نیرنگش ...295شمارهٔ ۱۰۶۵: هر قطرهٔ اشکم ز پی دیدن چشمی 296شمارهٔ ۱۰۶۶: چو شبنم به که فارغ از امید بال و ...297شمارهٔ ۱۰۶۷: از پای فکنده است مرا محنت و غم، ...298شمارهٔ ۱۰۶۸: جبین را صندل اندود از چه ای ابرو ...299شمارهٔ ۱۰۶۹: نصرت ده حبیب خدا مرتضی علی 300شمارهٔ ۱۰۷۰: به دنیا پشت پا زن تا شه روی زمین ...301شمارهٔ ۱۰۷۱: مستور گشت رویش زیر نقاب نیمی 302شمارهٔ ۱۰۷۲: اگر از دیدن عیب خلایق چشم می پوش ...303شمارهٔ ۱۰۷۳: موسم مستی است ایام بهاران های ها ...304شمارهٔ ۱۰۷۴: اگر چشمی به زیر افکنده باشی 305شمارهٔ ۱۰۷۵: مقصد ظاهرپرستان است و اهل دل یکی 306شمارهٔ ۱۰۷۶: تا که تو بر خویشتن سوار نباشی 307شمارهٔ ۱۰۷۷: اگر محاسبه روز حشر در نظر آری 308شمارهٔ ۱۰۷۸: چو شمع بزم حسن روستایی 309شمارهٔ ۱۰۷۹: به ششدر کار خود از شش جهت انداخت ...

نظرات

نام خود را وارد کنید

متن نظر را وارد کنید

برداشت از داده های تارنمای گنجینه فارسی با یادکرد منبع آزاد میباشد. گنجینه فارسی 1400.

طراحی سایت و بهینه سازی سایت توسط شرکت مهندسی آبی

آمارگیر وبلاگ